high strung

/ˈhaɪˈstrəŋ//haɪstrʌŋ/

عصبی، بسیار حساس، عصبانی، کوک از دست کسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: exceptionally nervous; easily upset; usually tense.
مترادف: excitable, nervous, skittish, tense, touchy, uptight
متضاد: easygoing, laid-back
مشابه: edgy, hyperactive, restless, snappish, temperamental

- a high-strung horse
[ترجمه گوگل] اسبی با بند بلند
[ترجمه ترگمان] یه اسب high
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بسیار حساس
( adjective )
very nervous and easily upset
آروم و قرار نداشتن.
to have a lot of tension, a lot of anxiety, someone who is not relaxed, someone who is very tense
🔸 **معادل فارسی:**
زودرنج / حساس / عصبی / پرتنش / زود تحریک شونده
در زبان محاوره ای:
کسی که سریع از کوره در می ره، زود استرس می گیره، یا همیشه توی فشار عصبیه
- - -
🔸 **تعریف ها:**
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( شخصیتی – روانی ) :**
فردی که بسیار حساس، عصبی یا واکنش پذیر است و زود دچار اضطراب یا استرس می شود.
مثال: She’s too high - strung to deal with unexpected problems.
او آن قدر حساس و عصبی است که نمی تواند با مشکلات غیرمنتظره کنار بیاید.
2. ** ( احساسی – رفتاری ) :**
کسی که همیشه در حالت آماده باش، هیجان یا تنش قرار دارد.
مثال: He’s a talented but high - strung musician.
او نوازنده ای بااستعداد اما پرتنش و زودرنج است.
3. ** ( استعاری – فیزیکی ) :**
در توصیف چیزهایی ( مثل سیم یا طناب ) که خیلی سفت کشیده شده اند نیز به کار می رود.
مثال: The bow’s string was high - strung and ready to snap.
سیم تیرکمان خیلی سفت کشیده شده بود و آماده ی پاره شدن بود.
- - -
🔸 **مترادف ها:**
tense – nervous – edgy – excitable – jittery – uptight – anxious