high priest

/ˈhaɪˈpriːst//haɪpriːst/

معنی: منادی، کاهن اعظم، کشیش اعظم
معانی دیگر: (یهودیان باستان) خاخام اعظم، رابی اعلی، (مجازی) مرشد، پیشوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: high priesthood (n.)
(1) تعریف: a priestly leader, esp. of ancient Judaism.

(2) تعریف: a chief proponent, as of a doctrine.

جمله های نمونه

1. He anointed the new high priest.
[ترجمه گوگل]او کاهن اعظم جدید را مسح کرد
[ترجمه ترگمان] اون کاهن بزرگ رو درمان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The high priest anointed him king.
[ترجمه گوگل]کاهن اعظم او را به پادشاهی مسح کرد
[ترجمه ترگمان] کشیش اعظم اون رو پادشاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was considered the high priest of finance at that time.
[ترجمه گوگل]او در آن زمان کاهن اعظم امور مالی محسوب می شد
[ترجمه ترگمان]در آن زمان به عنوان کشیش اعظم دارایی در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Incorrigible to the last, the high priest of scandal has even turned his worst moment into a punch-line.
[ترجمه گوگل]کاهن اعظم رسوایی که تا آخرین حد قابل اصلاح نیست، حتی بدترین لحظه خود را به یک خط مشت تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]اصلاح ناپذیر برای آخرین بار، کاهن بزرگ رسوایی حتی بدترین لحظه او را به صورت یک مشت تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For millions of Nepali Hindus the brahmins are high priest and local butcher.
[ترجمه گوگل]برای میلیون ها هندو نپالی، برهمن ها کشیش اعظم و قصاب محلی هستند
[ترجمه ترگمان]برای میلیون ها هندوی نپالی، brahmins کشیش و قصاب محلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That, to the high priest of the sanctuary of Shiloh, is not the most important item of news.
[ترجمه گوگل]از نظر کاهن اعظم معبد شیلو، این مهم ترین خبر نیست
[ترجمه ترگمان]این، برای کشیش اعظم پناه گاه of، مهم ترین مورد از اخبار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the next scene they could be the high priest.
[ترجمه گوگل]در صحنه بعدی آنها می توانند کشیش اعظم باشند
[ترجمه ترگمان]در صحنه بعدی، آن ها می توانستند کشیش اعظم باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Age hasn't mellowed the high priest of punk, Iggy Pop.
[ترجمه گوگل]سن، ایگی پاپ، کشیش اعظم پانک را دلپذیر نکرده است
[ترجمه ترگمان]سن، کشیش اعظم پانک را نرم نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For every high priest taken from among men, is ordained for men in the things that appertain to God, that he may offer up gifts and sacrifices for sins.
[ترجمه گوگل]زیرا که هر کاهن اعظمی که از میان مردم گرفته می‌شود، برای مردم در اموری که مخصوص خداست منصوب می‌شود تا هدایا و قربانی‌هایی برای گناهان تقدیم کند
[ترجمه ترگمان]برای هر کشیشی که از میان آدمیان گرفته شود، برای مردانی که به خدا سوگند یاد می کنند که ممکن است هدیه و قربانی تقدیم گناهان را تقدیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I became a high priest of satanism—and even let others drink my blood. I joined a white supremacist gang.
[ترجمه گوگل]من کاهن اعظم شیطان پرستی شدم - و حتی اجازه دادم دیگران خون من را بنوشند من به یک باند برتری طلبان سفیدپوست پیوستم
[ترجمه ترگمان]من یه کاهن بزرگ از \"satanism\" شدم و حتی گذاشتم بقیه خون منو بخورن من عضو یه گروه \"supremacist سفید\" شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The high priest Ananias 1 ordered his attendants to strike his mouth.
[ترجمه گوگل]حنانیا 1 کاهن اعظم به خادمان خود دستور داد که دهان او را بزنند
[ترجمه ترگمان]کشیش بالا Ananias ۱ به ملازمان خود دستور داد که دهان او را بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. NIV as also the high priest and all the Council can testify.
[ترجمه گوگل]NIV به عنوان کاهن اعظم و تمام شورا می توانند شهادت دهند
[ترجمه ترگمان]NIV نیز کشیش عالی و تمام اعضای شورا می توانند شهادت دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And that was accessible only to the high priest and only on the Day of Atonement following a series of heightened purity observances.
[ترجمه گوگل]و این فقط برای کاهن اعظم و فقط در روز کفاره پس از یک سری مراسم تشدید پاکی قابل دسترسی بود
[ترجمه ترگمان]و این فقط برای کشیش اعظم قابل دسترسی بود و تنها در روز کفاره پس از یک سری observances با خلوص بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At this the high priest Ananias ordered those standing near Paul to strike him the mouth.
[ترجمه گوگل]در این هنگام حنانیا کاهن اعظم به کسانی که در نزدیکی پولس ایستاده بودند دستور داد که دهان او را بزنند
[ترجمه ترگمان]در این اثنا کشیش بلند قامت به کسانی که نزدیک پل ایستاده بودند دستور داد که دهانش را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Acts 7:1 And the high priest said, Are these things so?
[ترجمه گوگل]اعمال رسولان 7:1 و کاهن اعظم گفت: آیا اینها چنین است؟
[ترجمه ترگمان]قانون شماره ۷: ۱ و کشیش بالا گفت: آیا این چیزها هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منادی (اسم)
mouthpiece, crier, herald, town crier, bellman, harbinger, high priest

کاهن اعظم (اسم)
high priest

کشیش اعظم (اسم)
high priest

انگلیسی به انگلیسی

• chief priest belonging to the ancient levitical priesthood (judaism); priest belonging to the melchizedek priesthood (mormonism); leader of a movement or doctrine

پیشنهاد کاربران

بپرس