high note

پیشنهاد کاربران

1. End on a high note ( پایان خوب داشتن / با موفقیت تمام کردن )
The concert ended on a high note with their biggest hit.
کنسرت با اجرای بزرگترین اثرشان پایان خوبی داشت.
2. Start on a high note ( شروع قوی داشتن / با انرژی آغاز کردن )
...
[مشاهده متن کامل]

*The team started the season on a high note with a 3 - 0 win. *
تیم فصل را با یک برد ۳ - ۰ شروع قوی ای داشت.
3. Finish on a high note ( با موفقیت به پایان رساندن )
She finished her speech on a high note, leaving the audience inspired.
او سخنرانی اش را به شیوه ای الهام بخش به پایان رساند.
4. Hit a high note ( به اوج رسیدن / نت بالا را در موسیقی اجرا کردن )
The singer hit a perfect high note during the performance.
خواننده در حین اجرا یک نت بالا را عالی خواند.
5. On a high note ( در اوج موفقیت / با حالت مثبت )
After the successful deal, the company was on a high note.
پس از معامله موفق، شرکت در اوج موفقیت بود.
6. Leave on a high note ( با یک خاطره خوب ترک کردن )
He decided to retire, leaving on a high note after his championship win.
او تصمیم گرفت پس از قهرمانی، در اوج بازنشسته شود.
deepseek

اوج کار یا اوج موفقیت یک هنرمند
he wants to go out on a high note after his last role in that movie
مترادف climax
موفق ترین ، چشمگیرترین یا اوج گیری ترین نقطه ( چیزی ) .