high commission

جمله های نمونه

1. That bank charges a high commission for cashing traveller's cheques.
[ترجمه گوگل]آن بانک برای نقد کردن چک های مسافرتی کمیسیون بالایی دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]آن بانک یک کمیسیون عالی برای چک کردن چک مسافرتی به حساب می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. According to the United Nations High Commission for Refugees, at least 2 000 people have fled the country.
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، حداقل 2000 نفر از کشور فرار کرده اند
[ترجمه ترگمان]براساس آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، دست کم ۲،۰۰۰ نفر از این کشور گریخته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She worked at the high commission from June 1991 until her dismissal in June 199
[ترجمه گوگل]او از ژوئن 1991 تا زمان اخراج خود در ژوئن 199 در کمیسیون عالی کار کرد
[ترجمه ترگمان]او از ژوئن ۱۹۹۱ تا زمانی که در ماه ژوئن ۱۹۹ راس بود کار خود را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sources say that high commission officials have expressed concern at the interventions.
[ترجمه گوگل]منابع می گویند که مقامات کمیسیون عالی از این مداخلات ابراز نگرانی کرده اند
[ترجمه ترگمان]منابع می گویند که مقامات عالی رتبه کمیسیون نگرانی خود را نسبت به این مداخلات ابراز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pamela Baptiste, a former consular officer at the high commission in St Lucia, has lodged a claim of unfair dismissal.
[ترجمه گوگل]پاملا باپتیست، افسر کنسولی سابق در کمیسیون عالی سنت لوسیا، ادعای اخراج ناعادلانه خود را ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]پاملا Baptiste، یک افسر کنسولی سابق در کمیسیون عالی سنت لوسیا، ادعای عزل ناعادلانه را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After four days of fasting, High Commission officials in Delhi relented and gave the go-ahead for the couple to be reunited.
[ترجمه گوگل]پس از چهار روز روزه داری، مقامات کمیساریای عالی در دهلی تسلیم شدند و اجازه دادند این زوج دوباره به هم برسند
[ترجمه ترگمان]پس از چهار روز روزه گرفتن، مقامات کمیسیون عالی در دهلی پشیمان شدند و به این زوج پیوستند تا دوباره به یکدیگر ملحق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "The British High Commissioner and the vice-consul flew out on Tuesday to support his wife," a British High Commission spokeswoman said.
[ترجمه گوگل]سخنگوی کمیسیون عالی بریتانیا گفت: «کمیسر عالی بریتانیا و معاون کنسول روز سه‌شنبه برای حمایت از همسرش به پرواز درآمدند
[ترجمه ترگمان]یک سخنگوی کمیسیون عالی بریتانیا گفت: \" کمیسر عالی بریتانیا و نایب کنسول روز سه شنبه برای حمایت از همسرش به پرواز در آمدند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The high commission staff was told not to speak to journalists.
[ترجمه گوگل]به کارمندان کمیسیون عالی گفته شد که با خبرنگاران صحبت نکنند
[ترجمه ترگمان]به کارکنان کمیسیون عالی گفته شد که با روزنامه نگاران صحبت نکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He sent a telex to the British High Commission in Delhi.
[ترجمه گوگل]او تلکسی به کمیسیون عالی بریتانیا در دهلی فرستاد
[ترجمه ترگمان]او یک telex را به کمیسیون عالی بریتانیا در دهلی فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was joined the high commission as an interpreter.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مترجم به کمیسیون عالی ملحق شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مترجم به کمیسیون عالی ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lack of such participants has been aggravated over the years by high commission costs and clearing fees.
[ترجمه گوگل]کمبود چنین شرکت‌کنندگانی در طول سال‌ها به دلیل هزینه‌های بالای کمیسیون و هزینه‌های تسویه تشدید شده است
[ترجمه ترگمان]فقدان چنین participants در طول سال ها با هزینه های بالای کمیسیون و هزینه های پاک سازی تشدید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Decency, there are sources of tourists are given priority, a recruiting and the high commission.
[ترجمه گوگل]نجابت، منابع گردشگران در اولویت هستند، استخدام و کمیسیون بالا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، منابع متعددی از گردشگران در اولویت قرار دارند، استخدام و کمیسیون عالی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. So I decided to run to the refugee camp where I am presently seeking asylum under the United Nations High Commission for Refugees here in Dakar, Republic of Senegal.
[ترجمه گوگل]بنابراین تصمیم گرفتم به کمپ پناهندگانی که در حال حاضر در کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل در داکار، جمهوری سنگال، به دنبال پناهندگی هستم، بروم
[ترجمه ترگمان]بنابراین تصمیم گرفتم به اردوگاه پناهندگان بدوم، جایی که در حال حاضر به دنبال پناهندگی از سوی کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل در داکار، جمهوری سنگال هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The main problems of commission system in China's Security Market are high commission ratio, great commission revenue and excessive commission discount.
[ترجمه گوگل]مشکلات اصلی سیستم کمیسیون در بازار امنیت چین، نسبت کمیسیون بالا، درآمد کمیسیون عالی و تخفیف بیش از حد کمیسیون است
[ترجمه ترگمان]مشکلات اصلی سیستم کمیسیون در بازار امنیت چین نسبت به کمیسیون عالی، عواید کمیسیون عالی و تخفیف بیش از اندازه کمیسیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a high commission is an office which houses the high commissioner and his or her staff.

پیشنهاد کاربران

بپرس