hierarchically


ازلحاظ سلسله مراتب، موافق پایه بندی درحکومت روحانیون وغیره

جمله های نمونه

1. It is not easy in a country as hierarchically inclined as ours to continually question authority in a constructive way.
[ترجمه گوگل]در کشوری که مانند کشور ما سلسله مراتبی دارد، زیر سوال بردن مداوم اقتدار به روشی سازنده آسان نیست
[ترجمه ترگمان]این کشور در کشوری که به صورت سلسله مراتبی مایل است در یک راه سازنده به طور مستمر به قدرت رسیدگی می کند، آسان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each department is hierarchically organized.
[ترجمه گوگل]هر بخش به صورت سلسله مراتبی سازماندهی شده است
[ترجمه ترگمان]هر بخش بصورت سلسله مراتبی سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company is hierarchically structured.
[ترجمه گوگل]این شرکت دارای ساختار سلسله مراتبی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت به صورت سلسله مراتبی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. MANs are usually segregated hierarchically into smaller LANs that are interconnected using devices called bridges.
[ترجمه گوگل]MAN ها معمولاً به صورت سلسله مراتبی به شبکه های محلی کوچکتر که با استفاده از دستگاه هایی به نام پل به هم متصل می شوند، تفکیک می شوند
[ترجمه ترگمان]MANs معمولا به صورت سلسله مراتبی کوچک به LANs کوچک تر تقسیم می شوند که از دستگاه هایی به نام پل متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rule - based control method and hierarchically control method of CICCS are put forward.
[ترجمه گوگل]روش کنترل مبتنی بر قانون و روش کنترل سلسله مراتبی CICCS مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]روش کنترل مبتنی بر قاعده و روش کنترل سلسله مراتبی of به جلو ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is then hierarchically expanded to construct succesively higher next layers.
[ترجمه گوگل]سپس به صورت سلسله مراتبی گسترش می یابد تا لایه های بعدی به طور متوالی بالاتر ساخته شود
[ترجمه ترگمان]سپس به صورت سلسله مراتبی بسط داده می شود تا لایه های بالاتر succesively را بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper presents an innovative hierarchically browsing and annotating system for news video.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک سیستم نوآورانه مرور سلسله مراتبی و حاشیه نویسی برای ویدیوی خبری ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک جست و جوی جدید به صورت سلسله مراتبی و سیستم حاشیه نویسی شده برای ویدئوی اخبار ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Designs hierarchically structure and main functions of community safety GIS.
[ترجمه گوگل]طراحی سلسله مراتبی ساختار و عملکردهای اصلی GIS ایمنی جامعه
[ترجمه ترگمان]طراحی ساختار مرتبه ای و وظایف اصلی GIS ایمنی اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The scheme for the hierarchically constructed layout design is also discus - sed.
[ترجمه گوگل]طرحی برای طراحی طرح بندی ساخته شده به صورت سلسله مراتبی نیز مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]طرحی که برای طرح چیدمان constructed به طور سلسله مراتبی ساخته شده است، discus - sed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally, achieve the retrieval result displayed hierarchically.
[ترجمه گوگل]در نهایت، به نتیجه بازیابی نمایش داده شده به صورت سلسله مراتبی دست یابید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دستیابی به نتیجه بازیابی به صورت سلسله مراتبی نمایش داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Domain names are organized hierarchically with the more generic parts to the right.
[ترجمه گوگل]نام های دامنه به صورت سلسله مراتبی با بخش های عمومی تر در سمت راست سازماندهی می شوند
[ترجمه ترگمان]نام های دامنه به صورت سلسله مراتبی با بخش های عمومی تر به سمت راست سازماندهی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A simplified component-oriented hierarchically hybrid control system in a distributed real-time platform is implemented to prove the feasibility and flexibility of our methodology.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کنترل ترکیبی سلسله مراتبی مولفه گرا در یک پلت فرم بلادرنگ توزیع شده برای اثبات امکان سنجی و انعطاف پذیری روش ما پیاده سازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کنترل ترکیبی سلسله مراتبی فازی شده سلسله مراتبی در یک پلت فرم بلادرنگ توزیع شده است تا امکان پذیر بودن و انعطاف پذیری روش ما را اثبات کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, scalable grain tasks are hierarchically scheduled to generate various parallelization plans of different grains by successive refinement.
[ترجمه گوگل]سپس، وظایف دانه مقیاس پذیر به صورت سلسله مراتبی برای تولید طرح های موازی سازی مختلف دانه های مختلف با پالایش متوالی برنامه ریزی می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس، وظایف مربوط به دانه مقیاس پذیر به صورت سلسله مراتبی برنامه ریزی شده اند تا طرح های گوناگون موازی سازی دانه های مختلف را با پالایش متوالی تولید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ecosystems and city systems often form hierarchically structured landscapes whose spatial pattern is scale dependent.
[ترجمه گوگل]اکوسیستم ها و سیستم های شهر اغلب مناظر با ساختار سلسله مراتبی را تشکیل می دهند که الگوی فضایی آنها وابسته به مقیاس است
[ترجمه ترگمان]اکو سیستم ها و سیستم های شهری اغلب از مناظر دارای ساختار یافته مرتبه ای شکل می گیرند که الگوی فضایی آن ها بسیار وابسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a hierarchical manner, by rank

پیشنهاد کاربران

بپرس