hierarchic

/ˌhaɪəˈrɑːrkɪk//ˌhaɪəˈrɑːkɪk/

وابسته به سلسله مراتب وریاست

جمله های نمونه

1. Currently, hierarchic network monitor system has been a new trend of network monitor system. It provides a flexible and robust method of network monitoring with great efficiency.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سیستم مانیتور شبکه سلسله مراتبی روند جدیدی از سیستم مانیتور شبکه بوده است این یک روش منعطف و قوی برای نظارت بر شبکه با کارایی عالی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سیستم پایش شبکه hierarchic روند جدیدی از سیستم پایش شبکه بوده است این روش یک روش انعطاف پذیر و محکم برای پایش شبکه با کارایی بالا فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many schemes have been devised to present the hierarchic nature of ecologic units.
[ترجمه گوگل]طرح های بسیاری برای ارائه ماهیت سلسله مراتبی واحدهای اکولوژیکی ابداع شده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از طرح ها برای ارائه ماهیت hierarchic واحدهای اکولوژیک ابداع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the design of the subsystem, the dynamic hierarchic link and data structure of an entity are described and the modeling of the virtual scene and the railway automatic block simulation are realized.
[ترجمه گوگل]در طراحی زیرسیستم، پیوند سلسله مراتبی پویا و ساختار داده یک موجودیت توصیف شده و مدل‌سازی صحنه مجازی و شبیه‌سازی بلوک خودکار راه‌آهن محقق می‌شود
[ترجمه ترگمان]در طراحی سیستم، پیوند hierarchic پویا و ساختار داده یک نهاد توصیف و مدل سازی صحنه مجازی و شبیه سازی بلوک اتوماتیک ریلی تحقق می یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A concept of hierarchic fault diagnosis by protection messages is put forward.
[ترجمه گوگل]مفهومی از تشخیص عیب سلسله مراتبی توسط پیام های حفاظتی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]مفهوم تشخیص خطای hierarchic توسط پیغام های حفاظتی به جلو ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A hierarchic classification diagnosis model, based on fuzzy membership grade and rules is being proposed.
[ترجمه گوگل]یک مدل تشخیص طبقه بندی سلسله مراتبی، بر اساس درجه عضویت فازی و قوانین ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک مدل تشخیص طبقه بندی hierarchic براساس درجه عضویت فازی و قواعد پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Secondly, it used the hierarchic role and separation of duty constraint to solve the overlapping problem of roles.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، از نقش سلسله مراتبی و محدودیت تفکیک وظیفه برای حل مشکل همپوشانی نقش ها استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دوم، از نقش hierarchic و جداسازی محدودیت وظیفه برای حل مساله همپوشانی نقش ها استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. User interface elements are normally hierarchic.
[ترجمه گوگل]عناصر رابط کاربر معمولاً سلسله مراتبی هستند
[ترجمه ترگمان]عناصر رابط کاربر معمولا hierarchic هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With these, the grand contour and different hierarchic spectrum of the complex were strengthened.
[ترجمه گوگل]با اینها کانتور بزرگ و طیف سلسله مراتبی متفاوت مجموعه تقویت شد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، the بزرگ و طیف hierarchic مختلف مجتمع تقویت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Based on the hierarchic control method, two processors were applied to different control levels so as to attain complicated high speed algorithm and real time control.
[ترجمه گوگل]بر اساس روش کنترل سلسله مراتبی، دو پردازنده برای سطوح کنترلی مختلف اعمال شدند تا به الگوریتم پیچیده سرعت بالا و کنترل زمان واقعی دست یابند
[ترجمه ترگمان]براساس روش کنترل hierarchic، دو پردازنده در سطوح مختلف کنترل اعمال شدند تا به الگوریتم سرعت بالا پیچیده و کنترل بلادرنگ دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hierarchic genetic algorithm is served as main flow of the new algorithms which involve the mechanism of simulated annealing to adjust the optimization population.
[ترجمه گوگل]الگوریتم ژنتیک سلسله مراتبی به عنوان جریان اصلی الگوریتم‌های جدید استفاده می‌شود که مکانیسم بازپخت شبیه‌سازی شده برای تنظیم جمعیت بهینه‌سازی را شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان]الگوریتم ژنتیک hierarchic به عنوان جریان اصلی الگوریتم های جدید بکار گرفته می شود که شامل مکانیزم بازسازی شبیه سازی شده برای تنظیم جمعیت بهینه سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to overcome the deficiencies of traditional vocal teaching, hierarchic teaching method is put forward.
[ترجمه گوگل]برای رفع نواقص آموزش آواز سنتی، روش تدریس سلسله مراتبی مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]به منظور غلبه بر کاستی های تدریس سنتی، روش تدریس hierarchic مطرح شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper describes carousal order picking optimization problem in automated warehouse and a hierarchic genetic algorithm(HGA)is proposed to solve it.
[ترجمه گوگل]این مقاله مسئله بهینه‌سازی انتخاب سفارش چرخشی را در انبار خودکار توصیف می‌کند و یک الگوریتم ژنتیک سلسله مراتبی (HGA) برای حل آن پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله برای حل مساله بهینه سازی در انبار اتوماتیک و الگوریتم ژنتیک hierarchic (HGA)برای حل آن پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In order to solve the problem, this thesis expounds the process that how the hierarchic analysis is applied to search water-collective preferred faults and then to sort them into hierarchies.
[ترجمه گوگل]به منظور حل این مشکل، این پایان نامه روندی را بیان می کند که چگونه تحلیل سلسله مراتبی برای جستجوی گسل های ترجیحی مجموعه آب و سپس مرتب کردن آنها به سلسله مراتب اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور حل این مساله، این پایان نامه به تشریح فرآیندی می پردازد که چگونه تجزیه و تحلیل hierarchic برای جستجوی خطاهای ترجیح داده شده آب و سپس طبقه بندی آن ها به سلسله مراتب بکار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this diagram, solid black arrows indicate construction and hierarchic ownership. Feint gray arrows indicate communication in response to changes.
[ترجمه گوگل]در این نمودار، فلش های سیاه و سفید یکپارچه نشان دهنده ساخت و مالکیت سلسله مراتبی است فلش های خاکستری واضح ارتباط را در پاسخ به تغییرات نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در این نمودار، تیره ای سیاه جامد نشان می دهند که ساخت وساز و مالکیت hierarchic وجود دارد حمله arrows gray نشان دهنده ارتباط در پاسخ به تغییرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We will integrate all kinds of Strategies, into a conceptual hierarchic Multi strategies learning which can help the recognition process much better than any single strategy can.
[ترجمه گوگل]ما انواع استراتژی‌ها را در یک یادگیری چند استراتژی سلسله مراتبی مفهومی ادغام می‌کنیم که می‌تواند به فرآیند تشخیص بسیار بهتر از هر استراتژی واحدی کمک کند
[ترجمه ترگمان]ما همه انواع استراتژی ها را در استراتژی مفهومی چند استراتژی ادغام خواهیم کرد که می تواند به فرآیند بازشناسی خیلی بهتر از هر استراتژی واحدی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or belonging to a hierarchy, arranged according to rank

پیشنهاد کاربران

بپرس