hierarch


معنی: سرپرست، شیخ، رئیس روحانی، سرکشیش، اسقف بزرگ، شیخ قبله
معانی دیگر: (مذهبی) سر فرقه، بزرگ، زعیم، پیشوا، کشیش بزرگ، شی  قبله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hierarchal (adj.)
• : تعریف: one who holds a position of authority in a hierarchy, esp. an ecclesiastical one; high priest.

جمله های نمونه

1. A firm's vertical differentiation determines where in its hierarch the decision-making power is concentrated.
[ترجمه گوگل]تمایز عمودی یک شرکت تعیین می کند که در سلسله مراتب آن، قدرت تصمیم گیری متمرکز شده است
[ترجمه ترگمان]تمایز عمودی شرکت مشخص می کند که در hierarch قدرت تصمیم گیری متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At the new replaces the old time, the hierarch of family enterprise faces the problem that how to find, search and culticate the successor, realize the power transfer successfully.
[ترجمه گوگل]در زمان جدید که جایگزین زمان قدیم می شود، سلسله مراتب شرکت خانوادگی با این مشکل مواجه می شود که چگونه جانشین را پیدا کند، جستجو کند و بپرسد، انتقال قدرت را با موفقیت انجام دهد
[ترجمه ترگمان]در مرحله جدید جایگزین زمان قدیم، hierarch شرکت خانوادگی با مشکلی مواجه می شود که نحوه یافتن، جستجو و دنبال کردن جانشین را درک می کند، و قدرت انتقال قدرت را با موفقیت درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Firstly, according to the information of the concept hierarch tree, weight of keywords which were extracted from text are adjusted, and some latent keywords which donot appear in text are recruited.
[ترجمه گوگل]ابتدا با توجه به اطلاعات درخت سلسله مراتب مفهومی، وزن کلمات کلیدی استخراج شده از متن تنظیم شده و برخی از کلمات کلیدی پنهانی که در متن ظاهر نمی شوند، انتخاب می شوند
[ترجمه ترگمان]ابتدا با توجه به اطلاعات مفهوم درخت hierarch، وزن کلمات کلیدی که از متن استخراج شده اند تنظیم شده اند و برخی کلمات کلیدی پنهان که در متن وجود ندارند به کار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Hierarch says that you must pass a trial to be recognized as a member of his group.
[ترجمه گوگل]Hierarch می گوید که شما باید یک محاکمه را پشت سر بگذارید تا به عنوان عضوی از گروه او شناخته شوید
[ترجمه ترگمان]The می گوید که باید یک دادگاه را به عنوان عضوی از گروه خود به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. History is the Violence hierarchs'mistress, humanity avoids the violence hierarch, Also wit to combat, suppress the mistress's husband.
[ترجمه گوگل]تاریخ معشوقه سلسله مراتب خشونت است، بشریت از سلسله مراتب خشونت اجتناب می کند، همچنین با شوخ طبعی برای مبارزه، شوهر معشوقه را سرکوب می کند
[ترجمه ترگمان]تاریخ جنبه خشونت معشوقه hierarchs است، انسانیت از خشونت hierarch، و همچنین زیرکی برای مبارزه، سرکوب همسر معشوقه اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Has not let the violence hierarch the lackey, found attacks Shakespeare's excuse.
[ترجمه گوگل]نگذاشته است سلسله مراتب خشونت بهانه شکسپیر را مورد حمله قرار دهد
[ترجمه ترگمان]اجازه نمی دهد که خشونت ملازم را به قتل برساند و به عذر شکسپیر متوسل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Newcastle United hierarch say that the club is hoping to reach a settlement to their acrimonious dispute with Kevin Keegan.
[ترجمه گوگل]سلسله مراتب نیوکاسل یونایتد می گوید که این باشگاه امیدوار است به حل و فصل اختلافات شدید خود با کوین کیگان برسد
[ترجمه ترگمان]باشگاه نیوکاسل یونایتد می گوید که این باشگاه امیدوار است با کوین Keegan به یک توافق برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To analysis on hierarch process is a scientific decision method in transportation invest.
[ترجمه گوگل]تحلیل فرآیند سلسله مراتبی یک روش تصمیم گیری علمی در سرمایه گذاری حمل و نقل است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل در فرآیند hierarch یک روش تصمیم گیری علمی برای سرمایه گذاری در حمل و نقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This album is dedicated to the hierarch of GGism, Mr. GG ALLIN.
[ترجمه گوگل]این آلبوم به سلسله مراتب GGism، آقای GG ALLIN تقدیم شده است
[ترجمه ترگمان]این آلبوم به the of، آقای GG ALLIN اختصاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Had you been a hierarch monk meditating before the temple wall, I would have been burning in the hall as that stick of incense, in your company, for a while, with your contemplative solitude.
[ترجمه گوگل]اگر راهب سلسله مراتبی بودی که جلوی دیوار معبد مدیتیشن می‌کرد، مدتی با خلوت متفکرانه تو در تالار مثل آن چوب بخور می‌سوختم
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک راهب بزرگ در حال تفکر در مقابل دیوار معبد بودید، من در تالار، در حالی که این چوب بخور و solitude را در کنار خود می دیدم در تالار می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shi Zhenguan is a hierarch as well as an artist of Buddhism and a litterateur living in the transitional period from Chen Dynasty to Sui Dynasty.
[ترجمه گوگل]شی ژنگوان یک سلسله مراتب و همچنین هنرمند بودیسم و ​​نویسنده ای است که در دوره انتقالی از سلسله چن به سلسله سوئی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]شی Zhenguan یکی از هنرمندان مکتب بودا و an است که در دوره انتقالی از دودمان چن تا سوی دودمان تانگ زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hierarch asked one disciple to hire a kiln man.
[ترجمه گوگل]سلسله مراتب از یکی از شاگردان خواست که مردی کوره‌پز استخدام کند
[ترجمه ترگمان]رئیس بزرگ از یک شاگرد تقاضا کرد که یک کارگر را استخدام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reward measures of increasing throughput and port fee for port authority, Analytic Hierarch Process (AHP), Valid utilities of resource in terminal, Promotion of service quality in terminal.
[ترجمه گوگل]معیارهای پاداش افزایش توان عملیاتی و هزینه پورت برای مرجع بندر، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، ابزارهای معتبر منبع در ترمینال، ارتقای کیفیت خدمات در ترمینال
[ترجمه ترگمان]معیارهای پاداش افزایش توان عملیاتی و هزینه بندر برای اختیار بندر، فرآیند تحلیلی تحلیلی (AHP)، امکانات مجاز منابع در ترمینال، ارتقا کیفیت خدمات در ترمینال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper chooses Hunan pork industry chain as study object and uses Analytic Hierarch Process and Fuzzy Comprehensive Evaluation to evaluate the effect of functions of industry chain.
[ترجمه گوگل]این مقاله زنجیره صنعت گوشت خوک هونان را به عنوان هدف مطالعه انتخاب می کند و از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و ارزیابی جامع فازی برای ارزیابی تأثیر عملکردهای زنجیره صنعت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله زنجیره صنعت خوک هونان به عنوان هدف مطالعه انتخاب کرده و از فرآیند تحلیلی تحلیلی و ارزیابی جامع فازی برای ارزیابی تاثیر عملکردهای زنجیره صنعت استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Nevertheless, there is one thing that one can do here and cannot do in a regular office. Hierarch can confess here.
[ترجمه گوگل]با این وجود، یک چیز وجود دارد که می توان در اینجا انجام داد و نمی تواند در یک دفتر معمولی انجام دهد Hierarch می تواند در اینجا اعتراف کند
[ترجمه ترگمان]با این همه، یک کار هست که انسان می تواند در اینجا انجام دهد و نمی تواند در یک دفتر معمولی کار کند hierarch میتونه اینجا اعتراف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرپرست (اسم)
protector, administrator, supervisor, caretaker, superintendent, warden, attendant, overseer, headman, hierarch, symposiarch

شیخ (اسم)
sheik, sheikh, hierarch, patriarch

رئیس روحانی (اسم)
hierarch

سرکشیش (اسم)
hierarch

اسقف بزرگ (اسم)
hierarch

شیخ قبله (اسم)
hierarch

انگلیسی به انگلیسی

• religious authority, church official, priest; one who holds a position of authority

پیشنهاد کاربران

بپرس