فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hides, hiding, hid, hidden
حالات: hides, hiding, hid, hidden
• (1) تعریف: to put or hold out of sight; keep from view; conceal.
• مترادف: conceal, secrete
• متضاد: expose, flaunt, manifest, reveal, show
• مشابه: block, cache, disguise, ensconce, harbor, hush, mask, obstruct, screen, seclude, shroud, veil
• مترادف: conceal, secrete
• متضاد: expose, flaunt, manifest, reveal, show
• مشابه: block, cache, disguise, ensconce, harbor, hush, mask, obstruct, screen, seclude, shroud, veil
- She hides the candy where the children can't find it.
[ترجمه پرستو] ان زن شکلات هارا جایی مخفی میکند که کودکان نتوانند انها را پیدا کنند|
[ترجمه A.N] او ( مونث ) آبنبات ها را جایی پنهان کرد تا کودکان نتوانند آنها را پیدا کنند|
[ترجمه علیرضایگانه شناس] اوآبنباتها راجایی که بچه هانتوانند پیدا کنند مخفی میکند|
[ترجمه رادمان رادمنش] او جایی آبنبات ها را مخفی میکند که بچه ها نتوانند پیدایشان کنند|
[ترجمه ب گنج جو] شیرینیا رو طوری پنهان میکنه که دست بچه ها بهش نرسه!|
[ترجمه *] او شکلات ها را جایی پنهان کرد که بچه ها نتوانند پیدایش کنند|
[ترجمه گوگل] او آب نبات را در جایی پنهان می کند که بچه ها آن را پیدا نمی کنند[ترجمه ترگمان] آب نبات را از جایی که بچه ها نمی توانند پیدا کنند پنهان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He hid the key behind a loose brick in the wall.
[ترجمه n] او کلید را در پشت آجر شل شده پنهان کرد.|
[ترجمه ب گنج جو] آجر لقی که رو دیوار بود ، درست پشت آجره کلیدو مخفی کرد.|
[ترجمه شان] او کلید را پشت آجر لق ( شل شده ) دیوار، پنهان کرد.|
[ترجمه گوگل] کلید را پشت یک آجر گشاد در دیوار پنهان کرد[ترجمه ترگمان] کلید را پشت یک آجر پنهان در دیوار پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to maintain as a secret.
• مترادف: conceal, dissemble
• متضاد: betray, disclose, reveal
• مشابه: camouflage, disguise, mask, shroud, suppress, veil
• مترادف: conceal, dissemble
• متضاد: betray, disclose, reveal
• مشابه: camouflage, disguise, mask, shroud, suppress, veil
- He hid his true identity from everyone.
[ترجمه میلاد] معنیه کلمه ی never hide who you are|
[ترجمه گوگل] او هویت واقعی خود را از همه پنهان کرد[ترجمه ترگمان] او هویت واقعی خود را از همه پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make or keep oneself concealed.
• مشابه: lurk, retire, take cover, withdraw
• مشابه: lurk, retire, take cover, withdraw
- The cat always hides in the closet when guests come.
[ترجمه بوبو] همیشه وقتی که مهمان می آید گربه در کمد قایم میشود|
[ترجمه گوگل] گربه همیشه وقتی مهمان می آید در کمد پنهان می شود[ترجمه ترگمان] گربه همیشه وقتی مهمان ها میاد توی کمد قایم می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The child hid from the bully.
[ترجمه بدون نام] بچه از کودکی تا بزرگسالی مخفی شده است.|
[ترجمه گوگل] کودک از قلدر پنهان شد[ترجمه ترگمان] بچه از the پنهان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the skin of one of the larger animals such as a buffalo or cow.
• مترادف: fell, fur, pelt, skin
• مشابه: coat, fleece, leather
• مترادف: fell, fur, pelt, skin
• مشابه: coat, fleece, leather
- The hides were hung up to dry.
[ترجمه گوگل] پوست ها آویزان شدند تا خشک شوند
[ترجمه ترگمان] پوست از زمین آویزان شده بود تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پوست از زمین آویزان شده بود تا خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (informal) the skin of a human.
• مترادف: skin
• مترادف: skin
- His father said he'd beat his hide if he didn't obey.
[ترجمه احمد] پدرش گفت اگر اطاعت نکند پوستش را می کند|
[ترجمه گوگل] پدرش گفت که اگر اطاعت نکند پوستش را می زند[ترجمه ترگمان] پدرش گفته بود که اگر اطاعت نمی کرد، او را کتک می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hides, hiding, hided
حالات: hides, hiding, hided
• : تعریف: (informal) to give a beating to.
• مترادف: beat, flail, lick, shellac, spank, tan, thrash, wallop, whip
• مترادف: beat, flail, lick, shellac, spank, tan, thrash, wallop, whip
- You can believe they hided him good when he finally came home.
[ترجمه گوگل] می توانید باور کنید که وقتی بالاخره به خانه آمد او را به خوبی پنهان کردند
[ترجمه ترگمان] تو می تونی باور کنی که وقتی که بالاخره به خانه آمد او را به خیر و خوشی گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تو می تونی باور کنی که وقتی که بالاخره به خانه آمد او را به خیر و خوشی گذراندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید