اسم ( noun )
حالات: hiatus, hiatuses
حالات: hiatus, hiatuses
• (1) تعریف: a gap or break in activity, time, or space; interruption.
• مشابه: abeyance, break, halt, pause
• مشابه: abeyance, break, halt, pause
- They plan to go skiing during the winter hiatus.
[ترجمه گوگل] آنها قصد دارند در تعطیلات زمستانی به اسکی بروند
[ترجمه ترگمان] آن ها قصد دارند در طی یک وقفه زمستانی به اسکی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها قصد دارند در طی یک وقفه زمستانی به اسکی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: in anatomy, an opening or separation.