hexagon

/ˈheksəˌɡɑːn//ˈheksəɡən/

معنی: شش گوش، شش گوشه، شش پهلو
معانی دیگر: (هندسه) شش پهلو، شش ضلعی، مسدس، شش بر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a flat closed figure with six sides.

جمله های نمونه

1. A hexagon is a six - sided figure.
[ترجمه گوگل]شش ضلعی یک شکل شش وجهی است
[ترجمه ترگمان]یک شش ضلعی یک شکل شش وجهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The church tower likes a huge hexagon.
[ترجمه احمد] برج کلیسا شبیه یک شش وجهی بزرگ است
|
[ترجمه گوگل]برج کلیسا یک شش ضلعی بزرگ را دوست دارد
[ترجمه ترگمان]برج کلیسا یه شش گوش بزرگ رو دوست داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The regular hexagon comprises six radial equilateral triangles.
[ترجمه گوگل]شش ضلعی منتظم از شش مثلث متساوی الاضلاع شعاعی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]یک شش ضلعی منظم شامل شش مثلث متساوی الاضلاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A hexagon, a cube; here comes a parallelogram.
[ترجمه گوگل]یک شش ضلعی، یک مکعب؛ اینجا یک متوازی الاضلاع می آید
[ترجمه ترگمان]یک شش گوش، یک مکعب، این متوازی الاضلاع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consider the hexagon, the upgraded 90s version.
[ترجمه گوگل]شش ضلعی، نسخه ارتقا یافته دهه 90 را در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]چند ضلعی را در نظر بگیرید، نسخه ارتقا یافته ۹۰ s
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The regular pentagon, in association with the hexagon, has been credited with magical powers throughout recorded history.
[ترجمه گوگل]پنج ضلعی منظم، در ارتباط با شش ضلعی، دارای قدرت های جادویی در طول تاریخ ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]چند ضلعی منظم در ارتباط با چند ضلعی با قدرت های جادویی در طول تاریخ ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If this were an old-fashioned hexagon, our sextuplet would be joyfully paired off by the time the curtain fell.
[ترجمه گوگل]اگر این یک شش ضلعی قدیمی بود، تا زمانی که پرده می افتاد، شش قلوهای ما با خوشحالی جفت می شدند
[ترجمه ترگمان]اگر این یک شش گوش کهنه بود، sextuplet ما با آن که پرده بر زمین می افتاد شاد می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Any point in the hexagon enclosed by these vectors is consistent with factor price equalization.
[ترجمه گوگل]هر نقطه در شش ضلعی محصور شده توسط این بردارها با یکسان سازی قیمت عامل سازگار است
[ترجمه ترگمان]هر نقطه در چند ضلعی محصور با این بردارها مطابق با equalization قیمت فاکتور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Constructed in a hexagon shape, it had been built of logs, now darkened with age.
[ترجمه گوگل]به شکل شش ضلعی ساخته شده بود و از کنده هایی ساخته شده بود که اکنون با افزایش سن تیره شده است
[ترجمه ترگمان]این راهرو را به شکل شش گوش شش گوش ساخته بودند، و اکنون در عصر تاریکی تیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Draw a regular hexagon with 90 mm sides.
[ترجمه گوگل]یک شش ضلعی منظم با اضلاع 90 میلی متری بکشید
[ترجمه ترگمان]یک شش ضلعی منظم با کناره های ۹۰ mm رسم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were a constant number of shelves per hexagon.
[ترجمه گوگل]تعداد ثابتی قفسه در هر شش ضلعی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]تعداد ثابتی از قفسه ها در هر چند ضلعی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Various discharge modes, such as square, hexagon, superlattice, and like-glow discharge, have been observed in ac-driven gas discharge by using the dielectric barrier discharge device.
[ترجمه گوگل]حالت های تخلیه مختلفی مانند تخلیه مربعی، شش ضلعی، سوپرشبکه و درخشندگی مشابه، در تخلیه گاز AC با استفاده از دستگاه تخلیه مانع دی الکتریک مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]حالت های تخلیه مختلف مانند مربعی، چند ضلعی، superlattice و مانند تخلیه نور با استفاده از دستگاه تخلیه مانع دی الکتریک مشاهده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results of destructive test on hexagon section boom show that the test resu. . .
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایش مخرب بر روی بوم مقطع شش ضلعی نشان می دهد که آزمون resu
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش مخرب در بخش چند ضلعی نشان می دهد که تست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perfect hexagon is the most compact grouping of wires.
[ترجمه گوگل]شش ضلعی کامل فشرده ترین گروه بندی سیم ها است
[ترجمه ترگمان]چند ضلعی کامل، دسته بندی فشرده ای از سیم ها هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why are honeycomb cells in bee hives hexagon shaped?
[ترجمه گوگل]چرا سلول های لانه زنبوری در کندوهای زنبور عسل شش گوش هستند؟
[ترجمه ترگمان]چرا سلول های کندو به شکل چند ضلعی زنبور شکل گرفته اند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شش گوش (اسم)
hexagon

شش گوشه (اسم)
hexagon

شش پهلو (اسم)
hexagon

تخصصی

[شیمی] شش پهلو، شش گوشه، شش ضلعی، مسدس
[ریاضیات] شش ضلعی، مسدس

انگلیسی به انگلیسی

• polygon having six angles and six sides
a hexagon is a geometric shape that has six straight sides.

پیشنهاد کاربران

pentagon = پنج ضلعی
hexagon = شش ضلعی
heptagon = هفت ضلعی
octagon = هشت ضلعی
nonagon = نه ضلعی
decagon = ده ضلعی
دوستان دقت کنید که g در تمام این کلمات �گ� تلفظ می شود
Hexagon : هِکسِ گان ( اسم )
Hexagonal : هِگ زَ گِنال ( صفت )
شش ضلعی
تعریف hexagon
noun
[count] mathematics : a flat shape that has six angles and six sides
شش ضلعی

بپرس