فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hews, hewing, hewed
حالات: hews, hewing, hewed
• (1) تعریف: to cut off or cut down with, or as though with, an ax.
• مشابه: chop, hack
• مشابه: chop, hack
- The men are in the woods hewing branches.
[ترجمه گوگل] مردان در جنگل مشغول کندن شاخه ها هستند
[ترجمه ترگمان] مردها در جنگل جست وخیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مردها در جنگل جست وخیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to shape by cutting or hacking.
• مشابه: chop
• مشابه: chop
- He's hewing logs by the woodshed.
[ترجمه گوگل] او در حال کندن کنده ها در کنار محوطه جنگلی است
[ترجمه ترگمان] اون توی انبار هیزم کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون توی انبار هیزم کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: hewer (n.)
مشتقات: hewer (n.)
• (1) تعریف: to cut something with or as if with an ax.
• مشابه: hack
• مشابه: hack
- They've been hewing all morning and building up the woodpile.
[ترجمه گوگل] آنها تمام صبح در حال کندن و ساختن انبوه هیزم بوده اند
[ترجمه ترگمان] آن ها تمام صبح را در حال نشستن و ساختن توده هیزم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها تمام صبح را در حال نشستن و ساختن توده هیزم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to follow or obey strictly (usu. fol. by to).
- They hewed to church doctrine on immortality.
[ترجمه گوگل] آنها به آموزه کلیسا در مورد جاودانگی پایبند بودند
[ترجمه ترگمان] آن ها اصول مذهبی را بر ضد جاودانگی می ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها اصول مذهبی را بر ضد جاودانگی می ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید