heterozygote


(زیست شناسی) ناجور تخم

جمله های نمونه

1. The heterozygote deficiency would result in allele disappear, the lower genetic diversity and the lower ability of adaptation.
[ترجمه گوگل]کمبود هتروزیگوت منجر به ناپدید شدن آلل، کاهش تنوع ژنتیکی و کاهش توانایی سازگاری می شود
[ترجمه ترگمان]نقص heterozygote منجر به ناپدید شدن آلل، تنوع ژنتیکی پایین تر و توانایی پایین سازگاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We conclude that PFIC heterozygote status of the donor does not increase the risk of liver dysfunction in either recipients or donors, with a similar course compared with BA recipients and donors.
[ترجمه گوگل]نتیجه می‌گیریم که وضعیت هتروزیگوت PFIC اهداکننده، با دوره مشابه در مقایسه با دریافت‌کنندگان و اهداکنندگان BA، خطر اختلال عملکرد کبد را در گیرندگان یا اهداکنندگان افزایش نمی‌دهد
[ترجمه ترگمان]ما نتیجه می گیریم که وضعیت PFIC دهنده سلامت، خطر اختلال عملکرد کبد را در گیرنده و یا دهنده افزایش نمی دهد و در مقایسه با گیرنده و اهدا کنندگان دارای مدرک مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In intron 16 one site has transition heterozygote.
[ترجمه گوگل]در اینترون 16 یک سایت دارای هتروزیگوت گذار است
[ترجمه ترگمان]در intron ۱۶ یک سایت heterozygote گذار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The heterozygote genotypes in F2 population in this type of species are different from those in general species in which the genetic recombination occurs in meiosis of both male and female.
[ترجمه گوگل]ژنوتیپ‌های هتروزیگوت در جمعیت F2 در این نوع گونه‌ها با ژنوتیپ‌های گونه‌های عمومی که نوترکیبی ژنتیکی در میوز نر و ماده رخ می‌دهد، متفاوت است
[ترجمه ترگمان]heterozygote genotypes در F۲ نفر در این نوع از گونه ها از گونه های عمومی متفاوت هستند که در آن ها نوترکیبی ژنتیکی در meiosis از جنس نر و هم جنس نر رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Obligate heterozygote --- An individual who may be clinically unaffected but on the basis of pedigree analysis must carry a specific mutant allele.
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت اجباری --- فردی که ممکن است از نظر بالینی تحت تأثیر قرار نگیرد اما بر اساس تجزیه و تحلیل شجره نامه باید دارای یک آلل جهش یافته خاص باشد
[ترجمه ترگمان]obligate heterozygote - - فردی که ممکن است از لحاظ بالینی تحت تاثیر قرار نگیرد اما براساس آنالیز pedigree باید یک آلل خاص را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heterozygote Y / y may be distinguished by the nectary color.
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت Y/y ممکن است با رنگ نکتاری متمایز شود
[ترجمه ترگمان]The Y \/ y ممکن است با رنگ nectary متمایز شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. FHCM is a heterozygote autosomal dominant disease, and the incidence rate in male is obvious higher than that in female.
[ترجمه گوگل]FHCM یک بیماری اتوزومال غالب هتروزیگوت است و میزان بروز آن در مردان آشکارتر از زنان است
[ترجمه ترگمان]FHCM یک بیماری اتوزومال غالب است و میزان شیوع آن در مردان بیشتر از زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Double heterozygote --- An individual who is heterozygous at each of two different loci. Contrast with compound heterozygote.
[ترجمه گوگل]هتروزیگوت مضاعف --- فردی که در هر یک از دو جایگاه مختلف هتروزیگوت است در مقابل هتروزیگوت مرکب
[ترجمه ترگمان]Double heterozygote - - فردی که در هر یک از دو جایگاه مختلف هتروزیگوس است کنتراست با ترکیب heterozygote
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One additional QTL for spikelet fertility was detected on chromosome but its heterozygote had an effect for reducing the trait value.
[ترجمه گوگل]یک QTL اضافی برای باروری سنبلچه بر روی کروموزوم تشخیص داده شد اما هتروزیگوت آن در کاهش ارزش صفت تأثیر داشت
[ترجمه ترگمان]یک QTL اضافی برای spikelet fertility بر روی کروموزوم تشخیص داده شد، اما heterozygote آن دارای یک اثر برای کاهش ارزش ویژگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally, the homozygote generation is obtained by self -cross mating of the second heterozygote.
[ترجمه گوگل]در نهایت، نسل هموزیگوت با جفت گیری خود متقاطع هتروزیگوت دوم به دست می آید
[ترجمه ترگمان]در نهایت، نسل homozygote از جفت گیری self از the دوم بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Owing to the influence of various complex factors, it is possible for the heterozygote of autosomal dominant inheritance to appear in different phenotypes.
[ترجمه گوگل]به دلیل تأثیر عوامل پیچیده مختلف، ممکن است هتروزیگوت توارث اتوزومال غالب در فنوتیپ های مختلف ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]به خاطر تاثیر عوامل پیچیده مختلف، ممکن است برای the ارث اتوزومال غالب برای ظاهر شدن در phenotypes متفاوت وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The propositus was a young man of Li ethnic group, belonging to heterozygote.
[ترجمه گوگل]پروپوزیتوس مرد جوانی از قومیت لی بود که به هتروزیگوت تعلق داشت
[ترجمه ترگمان]The مرد جوانی از گروه لی نژادی بود که به heterozygote تعلق داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus an intermediate phenotype will be produced in the heterozygote.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک فنوتیپ میانی در هتروزیگوت تولید می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک فنوتیپ میانی در the تولید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Results For the same SNP locus, the homozygote showed a single product peak, and the heterozygote showed two product peaks with different length.
[ترجمه گوگل]ResultsFor همان جایگاه SNP، هموزیگوت یک پیک محصول واحد را نشان داد، و هتروزیگوت دو قله محصول با طول متفاوت را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نتایج برای جایگاه دوم SNP، the یک پیک محصول را نشان داد، و the دو اوج تولید را با طول متفاوت نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] هتروزیگوت ؛ فردی که در جفت ژنهای موجود در سلولهای بدنی اش دارای ژنهای نامشابه باشد . برای مثال، به فردی با ژنوتیپ Bb، هتروزیگوت گفته می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• hybrid which contains a dissimilar pair of genes for any hereditary characteristic (biology)

پیشنهاد کاربران

heterozygote ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: ناجورزاگ 1
تعریف: موجودی دارای یک جفت دِگرۀ متفاوت برای بروز یک صفت |||متـ . ناجورتخم 1

بپرس