heterogeneous

/ˌhetərəˈdʒiːnjəs//ˌhetərəˈdʒiːnɪəs/

معنی: ناجور، متباین، ناهمگون، غیر متجانس، تولید شده در خارج بدن
معانی دیگر: (از نظر ساختمان و نوع و غیره) ناهمگن، نامتجانس، ناهمسان (در برابر: همگن، یکدست homogeneous)، (دارای بخش های ناهمانند) جوراجور، متنوع، ناهمزاد، ناهم تبار، ناهمگن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: heterogeneously (adv.), heterogeneousness (n.)
(1) تعریف: made up of parts or members that differ from each other. (Cf. homogeneous.)
متضاد: homogeneous

- The dogs at the shelter form a heterogeneous group ranging from boxers to bulldogs to chihuahuas.
[ترجمه گوگل] سگ‌های این پناهگاه گروهی ناهمگن را تشکیل می‌دهند که از بوکسورها گرفته تا بولداگ‌ها و چیهواهواها را شامل می‌شود
[ترجمه ترگمان] سگ ها در پناه گاه یک گروه ناهمگون از boxers تا bulldogs تا chihuahuas تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: different in nature; not belonging together; incongruous.
متضاد: homogeneous
مشابه: miscellaneous

جمله های نمونه

1. heterogeneous reaction
واکنش ناهمسان

2. heterogeneous substances
مواد ناهمگن

3. the people of the united states are heterogeneous
مردم ایالات متحده ناهم نژادند.

4. Switzerland is a heterogeneous confederation of 26 self-governing cantons.
[ترجمه گوگل]سوئیس یک کنفدراسیون ناهمگون از 26 کانتون خودگردان است
[ترجمه ترگمان]سوییس یک کنفدراسیون ناهمگن از ۲۶ استان خودمختار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Vertical competition, the struggle between heterogeneous enterprises.
[ترجمه گوگل]رقابت عمودی، مبارزه بین شرکت های ناهمگن
[ترجمه ترگمان]رقابت عمودی، مبارزه بین شرکت های ناهمگون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Services is simply too heterogeneous to be an interesting category.
[ترجمه گوگل]خدمات به سادگی بیش از حد ناهمگن است که نمی‌تواند مقوله‌ای جالب باشد
[ترجمه ترگمان]خدمات بیش از حد ناهمگن است که یک مقوله جالب محسوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By striking contrast the non-adherent subpopulation was heterogeneous, with many small, darkly-stained cells having the appearance of lymphocytes.
[ترجمه گوگل]با تضاد قابل توجه، زیرجمعیت غیرچسبنده ناهمگن بود، با بسیاری از سلول‌های کوچک و تیره رنگ که ظاهر لنفوسیت‌ها را داشتند
[ترجمه ترگمان]با کنتراست قابل توجه، subpopulation غیر چسبنده heterogeneous بود با بسیاری از سلول های تیره رنگ و تیره که ظاهر of داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This will enable distributed computing over heterogeneous platforms, from workstations and clusters to large-scale, high-performance systems.
[ترجمه گوگل]این امر محاسبات توزیع شده را روی پلتفرم‌های ناهمگن، از ایستگاه‌های کاری و خوشه‌ها گرفته تا سیستم‌های با کارایی بالا در مقیاس بزرگ، ممکن می‌سازد
[ترجمه ترگمان]این کار، محاسبه توزیع شده روی سکوهای همگن، از ایستگاه های کاری و کلاسترها گرفته تا سیستم های با عملکرد بالا را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Port wine stains are heterogeneous, and responses to different lasers vary considerably.
[ترجمه گوگل]لکه های شراب پورت ناهمگن هستند و پاسخ به لیزرهای مختلف به طور قابل توجهی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]لکه های شراب پورت ناهمگن هستند و واکنش های به لیزر متفاوت به طور قابل توجهی متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A car is heterogeneous: unlike a blancmange, almost any portion of the car is different from other portions.
[ترجمه گوگل]ماشین ناهمگن است: بر خلاف بلانمانژ، تقریباً هر قسمتی از ماشین با سایر قسمت‌ها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]یک ماشین ناهمگن است: بر خلاف یک blancmange، تقریبا هر بخش از این خودرو با بخش های دیگر متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition the study populations were heterogeneous despite all meeting the criteria for major depression.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، جمعیت‌های مورد مطالعه علی‌رغم اینکه همه معیارهای افسردگی اساسی را داشتند، ناهمگن بودند
[ترجمه ترگمان]به علاوه جمعیت های مطالعاتی با وجود تمام معیارهای افسردگی اصلی ناهمگن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Heterogeneous catalysts are insoluble in the reaction medium.
[ترجمه گوگل]کاتالیزورهای ناهمگن در محیط واکنش نامحلول هستند
[ترجمه ترگمان]catalysts در محیط واکنش محلول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In addition, peptic ulcer disease represents a heterogeneous group of disorders attributable to a variety of genetic and environmental causes.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بیماری زخم پپتیک نشان دهنده گروه ناهمگنی از اختلالات است که به علل مختلف ژنتیکی و محیطی نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]به علاوه، بیماری های peptic یک گروه ناهمگون از اختلالات مربوط به انواع دلایل ژنتیکی و محیطی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have an open client-server architecture and manage heterogeneous workstations, servers and host computers linked via a local area network.
[ترجمه گوگل]آنها یک معماری سرویس گیرنده-سرور باز دارند و ایستگاه های کاری ناهمگن، سرورها و کامپیوترهای میزبان متصل شده از طریق یک شبکه محلی را مدیریت می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک معماری مشتری - سرور باز و مدیریت ایستگاه های کاری ناهمگن، سرورها و کامپیوترهای میزبان متصل به یک شبکه محلی را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناجور (صفت)
incompatible, dissonant, inept, foreign, incorrect, inappropriate, dissimilar, uneven, piebald, squally, sorry, cockeyed, inconvenient, disparate, inconsistent, misfit, heterogeneous, unfit, ill-sorted, inapplicable, inconsonant

متباین (صفت)
contradictory, heterogeneous

ناهمگون (صفت)
heterogeneous

غیر متجانس (صفت)
inharmonic, heterogeneous, incoherent, various, heterologous, inharmonious, inaccordant

تولید شده در خارج بدن (صفت)
heterogeneous

تخصصی

[شیمی] ناهمگن
[عمران و معماری] ناهمگن - نامتجانس - ناهمگون - غیر همگن
[مهندسی گاز] نامتجانس
[نساجی] نا همگن - نایکنواخت
[ریاضیات] نامتناجس، ناهمگن
[پلیمر] ناهمگن

انگلیسی به انگلیسی

• made up of parts which are different from each other; incongruous, unlike, different
something that is heterogeneous consists of many different types of things; a formal word.

پیشنهاد کاربران

( مارکتینگ ) ( تحقیقات بازار ) نمونه های نامشبه که تقریبی از بازار را به دست می دهند
diverse in character or content
متنوع
همینطوری که آقای saadi فرمود متنوع هم میشه.
در بخش برنامه نویسی کامپیوتر وقتی که می گویند این ساختار ذخیره داده heterogeneous است. یعنی نوع های مختلفی از داده ها را می تواند ذخیره کند.
گروهی که شامل انواع مختلفی از اشیا یا افراد یا چیزهای متنوع باشد heterogeneous است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : heterogeneity
✅️ صفت ( adjective ) : heterogeneous
✅️ قید ( adverb ) : heterogeneously
به معنی متنوع هم هستش
توضیحش تو دیکشنری به صورت زیر
A heterogeneous group consists of many different types of things or people
غیر همجنس
به صورت heterogenous هم نوشته میشه. یعنی بعد از e ، n نداره
غیر یکنواخت
ناهمگن
نا همگون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس