hesitating


معنی: مردد

جمله های نمونه

1. hesitating to ask personal questions
بی میل نسبت به پرسیدن سوالهای شخصی

2. She stood there, hesitating over whether or not to tell him the truth.
[ترجمه گوگل]او آنجا ایستاده بود و تردید داشت که آیا حقیقت را به او بگوید یا نه
[ترجمه ترگمان]او آنجا ایستاده بود، مردد بود که آیا حقیقت را به او بگوید یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She stood hesitating on the threshold.
[ترجمه گوگل]او با تردید روی آستانه ایستاد
[ترجمه ترگمان]در آستانه در مردد ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was hesitating between a glass of wine and an orange juice.
[ترجمه گوگل]او بین یک لیوان شراب و یک آب پرتقال مردد بود
[ترجمه ترگمان]بین یک لیوان شراب و آب پرتقال مردد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She replied without hesitating.
[ترجمه گوگل]او بدون تردید پاسخ داد
[ترجمه ترگمان]او بی آنکه تردید کند جواب داد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Simon saw she was hesitating and pressed home his advantage.
[ترجمه گوگل]سیمون دید که او مردد است و امتیاز خود را به خانه فشار داد
[ترجمه ترگمان]سیمون دید که او مردد است و برتری خود را به خانه می فشرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's still hesitating about joining / over whether to join the expedition.
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن به / در مورد اینکه آیا به اکسپدیشن بپیوندد تردید دارد
[ترجمه ترگمان]هنوز مردد است که به هییت اعزامی بپیوندد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's still hesitating about joining the expedition.
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد پیوستن به اکسپدیشن تردید دارد
[ترجمه ترگمان]او هنوز در مورد پیوستن به هیات اعزامی مردد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He stood hesitating over whether to join the fight.
[ترجمه گوگل]او با تردید در مورد پیوستن به مبارزه ایستاد
[ترجمه ترگمان]مردد مانده بود که به مبارزه بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was still hesitating over whether to leave or not.
[ترجمه گوگل]او هنوز در مورد اینکه آیا برود یا نه تردید داشت
[ترجمه ترگمان]هنوز مردد بود که برود یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Barry stood at the door, hesitating. Should he walk straight in or knock?
[ترجمه گوگل]بری دم در ایستاد و تردید داشت آیا باید مستقیم وارد شود یا در بزند؟
[ترجمه ترگمان]بری با تردید کنار در ایستاده بود مستقیم میره داخل یا در میزنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Had she driven poor Tina away by hesitating about paying for the installation of a bathroom?
[ترجمه گوگل]آیا او تینا بیچاره را با تردید در پرداخت هزینه نصب حمام رانده بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا او تینا را با تردید در مورد اجاره یک حمام ناراحت کرده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And when you stood hesitating before you unhitched the bow line, rush built to flood.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که قبل از اینکه خط کمان را باز کنید با تردید ایستاده اید، با عجله به سمت سیل ساخته شده اید
[ترجمه ترگمان]و وقتی که قبل از باز کردن طناب، مردد به شی، هجوم به سیل ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was hesitating now, realizing he had made a mistake in not telling Spider earlier that he was quitting.
[ترجمه گوگل]او اکنون مردد بود و متوجه شد که اشتباه کرده است که زودتر به اسپایدر نگفت که ترک می کند
[ترجمه ترگمان]اکنون مردد بود، چون دریافت که اشتباه کرده بود که به عنکبوت نگوید که او از این کار دست می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مردد (صفت)
acatalectic, hesitant, wavering, hesitating, uncertain, unsure, half-hearted, irresolute, unready, vacillatory

انگلیسی به انگلیسی

• indecisive, hesitant, vacillating, irresolute, faltering

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : hesitate
✅️ اسم ( noun ) : hesitation
✅️ صفت ( adjective ) : hesitating / hesitative
✅️ قید ( adverb ) : hesitatingly / hesitatively
مردد ، با تردید
شک برانگیز
تردید. متردد

بپرس