herringbone

/ˈherɪŋboʊn//ˈherɪŋbəʊn/

معنی: استخوان شاه ماهی، معماری یا طرح چپ و راست
معانی دیگر: تیره ی پشت و دنده های شاه ماهی (که طرحی مشابه طرح پر مرغ دارد)، (مجازی - طرح) جناغی، دنده ای، (نقش و بافت پارچه ی پشمی) جناغی، دنده سان، (سوزن دوزی و آجرچینی) چپ راست، جناغی، هفت هشتی، دنده ماهی، (اسکی) حرکت جناغی (به سوی بالا)، حرکت جناغی کردن، استخوان شاه ماهی، معماری یا طرح چپ و راست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a V-shaped pattern of rows of short parallel lines alternately slanted in opposite directions.

(2) تعریف: a woven fabric or an item of clothing, esp. a wool suit, that has a herringbone pattern.

(3) تعریف: other instances of this pattern, such as that produced by a certain method of climbing a slope on skis.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of a herringbone pattern.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: herringbones, herringboning, herringboned
• : تعریف: to climb a slope with skis pointed outwards.

جمله های نمونه

1. Underneath was a moulded jetty, close-studding with a herringbone gable, carved flaming torches supporting an oriel window.
[ترجمه گوگل]در زیر آن یک اسکله قالب‌بندی شده بود که با یک شیروانی از جنس شاه ماهی، مشعل‌های شعله‌ور کنده‌کاری‌شده که از یک پنجره اوریل حمایت می‌کردند
[ترجمه ترگمان]در زیر آن، یک اسکله moulded بود که از پنجره به سقف خیره شده بود و مشعل درخشانی از پنجره به سوی پنجره به طرف پنجره می تابید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It produces a slight herringbone effect on the face of the rug and a series of ridges along the back.
[ترجمه گوگل]این یک اثر خفیف شاه ماهی روی صورت فرش و یک سری برآمدگی در امتداد پشت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]روی فرش و یک سری ridges که در پشت آن قرار دارد، اثر کوچکی بر روی فرش ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Complete herringbone stitching at the lower part of side seams, above the mitres.
[ترجمه گوگل]دوخت کامل استخوان شاه ماهی در قسمت پایین درزهای کناری، بالای میترها
[ترجمه ترگمان]herringbone را که در قسمت پایین درزه ای دو طرف بخیه شده بود، بالاتر از mitres
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Flooring: Blenheim Herringbone Jute flooring in natural and brown, 66 m wide.
[ترجمه گوگل]کفپوش: کفپوش جوت شاه ماهی Blenheim در رنگ طبیعی و قهوه ای به عرض 66 متر
[ترجمه ترگمان]کاشی های کف: کاشی های کف Blenheim، کاشی های طبیعی و قهوه ای، ۶۶ متر پهنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There is a central herringbone brick pathway with flower beds on either side.
[ترجمه گوگل]یک مسیر مرکزی آجری شاه ماهی با تخت های گل در دو طرف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در هر دو طرف یک مسیر آجری با آجر مرکزی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods The improved lithotomy position and the herringbone position were taken before 11 patients who underwent laparoscopic surgery for rectal cancer were anesthetized.
[ترجمه گوگل]MethodsThe بهبود موقعیت لیتوتومی و موقعیت استخوان شاه ماهی قبل از 11 بیمار که تحت عمل جراحی لاپاراسکوپی برای سرطان رکتوم قرار گرفتند، بیهوش شدند
[ترجمه ترگمان]روش های بهبود وضعیت lithotomy و موقعیت herringbone قبل از ۱۱ بیمار که تحت عمل جراحی laparoscopic برای سرطان مقعد تحت عمل جراحی laparoscopic قرار گرفتند گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cloth is woven herringbone twill and is composed of flax fibrils entwined with cotton fibrils.
[ترجمه گوگل]این پارچه از جناغ شاه ماهی بافته شده است و از فیبرهای کتان در هم تنیده با الیاف پنبه تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این پارچه twill herringbone است و مرکب از fibrils flax است که با fibrils پنبه پوشانده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Silk herringbone woolen with various thickness, also can have it made to order.
[ترجمه گوگل]ماهی شاهی ابریشمی پشمی با ضخامت های مختلف را نیز می توانید سفارش دهید
[ترجمه ترگمان]ابریشم herringbone با ضخامت زیاد نیز می تواند به نظم و ترتیب تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rosette and soundboard are inlaid with herringbone wood marquetry, and the body is bound with grained ivoroid.
[ترجمه گوگل]گل رز و تخته صدا با خیاطی چوب شاه ماهی منبت کاری شده است و بدنه با چوب عاج دانه بندی شده است
[ترجمه ترگمان]روزت و روزت با marquetry چوبی herringbone inlaid و بدنه با ivoroid grained بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The name herringbone is derived from the neat pattern left in the snow.
[ترجمه گوگل]نام شاه ماهی از الگوی منظمی که در برف باقی مانده است گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]نام herringbone از الگوی تمیز باقی مانده در برف گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Herringbone tread tires with great cohesive force for excellent passage and high travel speed.
[ترجمه گوگل]لاستیک های آج هرینگبون با نیروی انسجام عالی برای عبور عالی و سرعت سفر بالا
[ترجمه ترگمان]herringbone با نیرویی منسجم و منسجم برای عبور عالی و سرعت سفره ای بالا، لاستیک را کنار می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Place end to end to make herringbone pattern brick pathway.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد مسیر آجری الگوی شاه ماهی از انتها به انتها قرار دهید
[ترجمه ترگمان]برای ساختن مسیر brick الگوی herringbone به پایان خود پایان دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hotel construction area of 8112 sqm herringbone design structure, construction of 6 7 m high.
[ترجمه گوگل]منطقه ساخت هتل 8112 متر مربع ساختار طراحی استخوان ماهی، ساخت 6 7 متر ارتفاع
[ترجمه ترگمان]ساختمان ساختمان هتل of sqm herringbone سازه طراحی، ساخت ۶ متر ارتفاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Based on analysis of the machining difficulties of herringbone gear shaft, the same phase machining theory of the gear shaft is presented.
[ترجمه گوگل]بر اساس تجزیه و تحلیل دشواری‌های ماشین‌کاری شفت چرخ‌دنده، همان تئوری ماشین‌کاری فاز شفت چرخ دنده ارائه می‌شود
[ترجمه ترگمان]بر مبنای تجزیه و تحلیل مشکلات ماشینکاری of دنده، تئوری ماشین کاری مشابه شفت دنده ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان شاه ماهی (اسم)
herringbone

معماری یا طرح چپ و راست (اسم)
herringbone

تخصصی

[علوم دامی] سیستم هرینگ بون ؛ نوعی سیستم شیر دوشی که گاوها در دو طرف گودالی، به طور مورب قرار می گیرند، شبیه به دندانه های ارّه .
[عمران و معماری] جناغی
[نساجی] بافت جناغی

انگلیسی به انگلیسی

• bone of a herring; zigzag pattern resembling fishbones (used in textiles and masonry); fabric that has a herringbone pattern; technique of climbing a ski slope with the ski tips pointed toward the outside (skiing)
resembling fish bones, slanting in opposite directions, zigzag
decorate in a zigzag pattern resembling fishbones; make a pattern in a herringbone style (used in textiles and masonry); climbe a ski slope having the tips of the skis pointed toward the outside (ski)
herringbone is a pattern used in fabrics or brickwork which consists of short lines of v shapes.

پیشنهاد کاربران

پیراهن با خطوط راه راه بسیار ریز
طرحی روی پارچه که از شکل اسکلت نوعی ماهی گرفته شده.
A geometric pattern similar to a herring fish bone structure. This pattern consists of columns in which there are short parallel sloping lines in one way and the in the next columns in the other way
...
[مشاهده متن کامل]

تقریبا مشابه طرح زیر ؛ )
/\/\/\/
/\/\/\/
/\/\/\/
/\/\/\/

بپرس