herpes zoster

/ˈhɜːrpizˈzɑːstər//ˈhɜːpiːzˈzɑːstə/

(پزشکی) زونا (بیماری ویروسی اعصاب - shingles هم می گویند)، طب زونا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a viral infection resulting in the appearance of blisters on the skin along the course of a nerve; shingles.

جمله های نمونه

1. It shows that compound mint injection appeared notable curative effect in two diseases:herpes zoster and pruritus vulvae.
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تزریق ترکیبی نعناع اثر درمانی قابل توجهی در دو بیماری هرپس زوستر و خارش ولو داشته است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که تزریق نعناع به صورت قابل توجهی در دو بیماری ظاهر می شود: تب خال تناسلی و pruritus vulvae
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oral herpes simplex and herpes zoster of the chest than normal incidence of a marked increase in the crowd.
[ترجمه گوگل]هرپس سیمپلکس دهانی و هرپس زوستر قفسه سینه نسبت به بروز طبیعی افزایش قابل توجهی در جمعیت
[ترجمه ترگمان]تب خال تناسلی و تب خال تناسلی از سینه بیش از حد معمول افزایش قابل توجه در جمعیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lips and chest herpes simplex herpes zoster incidence than the normal population increased significantly.
[ترجمه گوگل]بروز هرپس زوستر لب و سینه نسبت به جمعیت عادی به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]لب ها و تب خال تناسلی: تب خال تناسلی، نسبت به جمعیت عادی به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods 13 patients, suffering from trigeminal herpes zoster with oral herpes and erosion, were given generally anti-virus therapy and locally external agents.
[ترجمه گوگل]Methods13 بیمار، مبتلا به هرپس زوستر سه قلو با تبخال دهان و فرسایش، به طور کلی درمان ضد ویروس و عوامل خارجی موضعی داده شد
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۳ بیمار، که از تب خال تناسلی مبتلا به تب خال تناسلی با تب خال و فرسایش دهانی رنج می برند، به طور کلی به درمان ضد ویروس و عوامل داخلی محلی داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The invention discloses a powder preparation that treats herpes zoster, which is produced with orpiment and abitilguanide.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک آماده‌سازی پودری را نشان می‌دهد که هرپس زوستر را درمان می‌کند که با اورپیمنت و ابیتیل گوانید تولید می‌شود
[ترجمه ترگمان]اختراع، یک آماده سازی پودر را نشان می دهد که با تب خال تناسلی برخورد می کند، که با orpiment و abitilguanide تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To understand partial response of herpes zoster to ultraviolet radiation, and find other methods of herpes zoster treatment.
[ترجمه گوگل]هدف درک پاسخ نسبی تبخال به اشعه ماوراء بنفش و یافتن روش های دیگر درمان تبخال زوستر
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک پاسخ نسبی تب خال تناسلی به اشعه ماورا بنفش، و روش های دیگر مقابله با تب خال تناسلی را پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CONCLUSION: Duo - xi - kang in treating herpes zoster is effective with little adverse reaction.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: Duo-xi-kang در درمان هرپس زوستر با عوارض جانبی کمی مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Duo - xi در برخورد با تب خال تناسلی، با واکنش منفی کمی موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Shingles, also called herpes zoster, is a painful skin rash caused by the varicella zoster virus (VZV), which is the same virus that causes chickenpox.
[ترجمه گوگل]زونا که هرپس زوستر نیز نامیده می شود، یک بثورات پوستی دردناک است که توسط ویروس واریسلا زوستر (VZV) ایجاد می شود، که همان ویروسی است که باعث آبله مرغان می شود
[ترجمه ترگمان]shingles که به نام تب خال تناسلی نیز خوانده می شود، نوعی خارش پوست دردناک است که توسط ویروس varicella zoster (VZV)ایجاد می شود که همان ویروس است که باعث ایجاد ویروس می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results: Herpes zoster was one of the most common complications of senile inpatients with genitourinary disorders.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تبخال یکی از شایع‌ترین عوارض بیماران سالمند بستری با اختلالات دستگاه تناسلی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: تب خال بودن یکی از شایع ترین پیچیدگی های of پیری با اختلالات ادراری و ادراری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Herpes zoster is a common skin disease. One of its clinical features is neuralgia pain.
[ترجمه گوگل]هرپس زوستر یک بیماری پوستی شایع است یکی از ویژگی های بالینی آن درد نورالژی است
[ترجمه ترگمان]بیماری تب خال یک بیماری پوستی معمولی است یکی از ویژگی های بالینی آن، neuralgia درد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Herpes zoster ophthalmicus presents with an erythematous, macular rash around the eye of the affected dermatome and does not cross midline.
[ترجمه گوگل]هرپس زوستر چشمی با بثورات اریتماتو و ماکولا در اطراف چشم درماتوم آسیب دیده ظاهر می شود و از خط وسط عبور نمی کند
[ترجمه ترگمان] macular Herpes با with an،، presents around the the affected presents presents presents and and cross not not not does does does and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and and does does does does does does does does does does does does does does does does does does
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective : To study the best therapeutic treatment of herpes zoster ophthalmicus ( HZO ).
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه بهترين درمان درماني هرپس زوستر افتالميكوس (HZO)
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه بهترین درمان درمانی تب خال تناسلی (HZO)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods and external antipyretic and antidotal herb to treating 43 cases of herpes zoster patients.
[ترجمه گوگل]روش ها و گیاه ضد تب و ضد زهر خارجی برای درمان 43 مورد از بیماران تبخال زوستر
[ترجمه ترگمان]روش ها و antipyretic خارجی و antidotal برای درمان ۴۳ مورد از بیماران مبتلا به تب خال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective: To observe the therapeutic effects of nerve block in the treatment of herpes zoster.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات درمانی بلوک عصبی در درمان هرپس زوستر
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده اثرات درمانی بلوک عصبی در درمان تب خال تناسلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (pathology) zoster, shingles, acute viral disease in adults which is characterized by a painful skin rash on nerve pathways which is caused by the same virus that causes chicken pox

پیشنهاد کاربران

زونا/ هرپس زوستر ( اسم ) : التهاب یک عصب حسی که با درد در امتداد عصب مشخص می شود و باعث ایجاد خطی از تاول ها روی پوست می شود که معمولاً عمدتاً در شکم یا پشت یا روی صورت یافت می شود.

بپرس