hermetic

/hɝːˈmetɪk//hɜːˈmetɪk/

معنی: کیمیایی، وابسته به هرمس مصری، سحر امیز
معانی دیگر: (قوطی حاوی خوراک - سفینه ی فضایی و غیره) کیپ، کاملا بی منفذ، هوابندی شده، تنگ بسته، (کاملا) سربسته (hermetical هم می گویند)، (معمولا h بزرگ) وابسته به تات (خدای مصریان باستان)، وابسته به سحر و جادو، جادویی، بغرنج، دشوار، پیچیده و مبهم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hermetical (adj.), hermetically (adv.)
(1) تعریف: preventing or sealed to prevent the influx or escape of air; airtight.

- The hermetic seal between the two panes of glass keeps air from entering between them.
[ترجمه گوگل] مهر و موم هرمتیک بین دو شیشه از ورود هوا بین آنها جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان] مهر hermetic میان دو شیشه شیشه که از میان آن ها فاصله دارد فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: protected from external pressures or influences.

- It was easy to forget about the war on this hermetic island.
[ترجمه گوگل] فراموش کردن جنگ در این جزیره آرام آسان بود
[ترجمه ترگمان] فراموش کردن جنگ در جزیره hermetic آسان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (sometimes cap.) relating to the occult sciences, esp. alchemy.

- His interest extended beyond what we would call science into areas of the Hermetic Arts.
[ترجمه گوگل] علاقه او فراتر از آن چیزی است که ما علم می نامیم به حوزه هایی از هنرهای هرمتیک
[ترجمه ترگمان] علاقه او فراتر از چیزی بود که ما علم را در حوزه هنرهای Hermetic می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. A hermetic seal is used on this glass bottle.
[ترجمه گوگل]روی این بطری شیشه ای از مهر و موم هرمتیک استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]آب بندی hermetic در این بطری شیشه ای به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A hermetic seal is used at the top of this sample box.
[ترجمه گوگل]در بالای این جعبه نمونه از مهر و موم هرمتیک استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]آب بندی hermetic در بالای این جعبه نمونه به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The hermetic seal on the packet means that the food lasts longer.
[ترجمه گوگل]مهر و موم هرمتیک روی بسته به معنای ماندگاری بیشتر غذا است
[ترجمه ترگمان]مهر hermetic روی بسته به این معنی است که غذا بیشتر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He entered the hermetic world of the monastery at a young age.
[ترجمه گوگل]او در جوانی وارد دنیای هرمسی صومعه شد
[ترجمه ترگمان]وی در سنین جوانی وارد دنیای hermetic شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their work is more cosily hermetic than ever.
[ترجمه گوگل]کار آنها راحت تر از همیشه است
[ترجمه ترگمان]کار آن ها more از همیشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Its film industry operates in its own curiously hermetic way.
[ترجمه گوگل]صنعت فیلم آن به روش عجیب و غریب خود عمل می کند
[ترجمه ترگمان]صنعت فیلم آن به شیوه خاص خود عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The system was designed to ensure a hermetic seal of security, but at the sacrifice of speed and understanding.
[ترجمه گوگل]این سیستم برای اطمینان از یک مهر و موم هرمتیک از امنیت طراحی شده بود، اما به فدای سرعت و درک
[ترجمه ترگمان]این سیستم برای تضمین یک آب بند hermetic برای امنیت طراحی شده بود، اما با قربانی کردن سرعت و درک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It amounts to a cosmology as hermetic as Blake's.
[ترجمه گوگل]این یک کیهان شناسی به اندازه کیهان شناسی بلیک است
[ترجمه ترگمان]این کوه یخی به اندازه بلیک as (بلیک)به حساب می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hermetic sealing is reliable, the filling changes but is in progress under not stop calculation situation, the convenient rapid block of wood affects systematic operation.
[ترجمه گوگل]آب بندی هرمتیک قابل اعتماد است، پر کردن تغییر می کند اما در شرایط محاسبه بدون توقف در حال انجام است، بلوک سریع راحت چوب بر عملکرد سیستماتیک تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]آب بندی Hermetic قابل اعتماد است، تغییرات پر کننده اما در حال پیشرفت تحت شرایط محاسبه نیست، بلوک سریع و سریع چوب بر عملیات سیستماتیک تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hermetic: Airtight sealing of an object.
[ترجمه گوگل]هرمتیک: مهر و موم بدون هوا یک شی
[ترجمه ترگمان]hermetic: مهر و موم کردن یک شی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ceramic seals further realize hermetic sealing with a ceramic cap of posterior part.
[ترجمه گوگل]مهر و موم های سرامیکی با درپوش سرامیکی قسمت خلفی آب بندی هرمتیک را بیشتر انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]آب بنده ای سرامیکی به طور بیشتر در مورد مهر و موم hermetic با یک درپوش سرامیکی از بخش عقبی اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because the hermetic sealing weir reduces expenses the action, the gas of the entry hermetic sealing face is compressed, the gas press goes up.
[ترجمه گوگل]چون سرریز آب بندی هرمتیک هزینه های عمل را کاهش می دهد، گاز صفحه آب بندی هرمتیک ورودی فشرده می شود، پرس گاز بالا می رود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که سرریز sealing آب بندی، هزینه های عمل را کاهش می دهد، گاز ورودی آب بندی کننده ورودی فشرده می شود و فشار گاز بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At first she received them from the Hermetic Brotherhood of Luxor in Egypt.
[ترجمه گوگل]در ابتدا او آنها را از اخوان المسلمین اقصر در مصر دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]او ابتدا آن ها را از انجمن برادری Hermetic در مصر دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A hermetic seal is used at the top of this glass bottle.
[ترجمه گوگل]در بالای این بطری شیشه ای از مهر و موم هرمتیک استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]آب بندی hermetic در بالای این بطری شیشه ای به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Die valve has already played hermetic sealing and metallic to seal completely two kinds of hermetic sealing patterns.
[ترجمه گوگل]شیر دای قبلاً آب بندی هرمتیک و فلزی را برای آب بندی کامل دو نوع الگوی آب بندی هرمتیک بازی کرده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر شیر Die برای آب بندی کامل دو نوع از الگوهای آب بندی، مهر و موم شده و فلزی را ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیمیایی (صفت)
alchemic, hermetic, chemical, alchemical

وابسته به هرمس مصری (صفت)
hermetic

سحر امیز (صفت)
hermetic, magic, magical, sorcerous

تخصصی

[برق و الکترونیک] بی منفذ درز بندی دائمی به وسیله ی ذوب، لحیمکاری ،یا روشهای دیگر برای جلوگیری از ورود هوا، بخار آب،و سایر گازها. - غیر قابل نفوذ

انگلیسی به انگلیسی

• sealed, airtight
if a container has a hermetic seal, it is very tightly closed so that no air can get in or out.
if you describe the situation you are in as hermetic, you mean that you feel socially or physically separated from other people.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Completely sealed; impervious to external influence or air 🔐
🔍 مترادف: Airtight
✅ مثال: The hermetic seal on the container ensured the contents remained fresh.
گوشه نشین
متن غامض و مغلق
مخفی - دست نایافتنی
سحر آمیز
کمپرسور کولر گازی غیر قابل تعمیر
Hidden, inaccessible
آب بندی شده
ایزوله شده
Hermetic seal مهر وموم و ایزوله شده
آب بند

بپرس