1. Scientists isolate variables to test; in hermeneutics the links between texts are all important.
[ترجمه گوگل]دانشمندان متغیرها را برای آزمایش جدا می کنند در هرمنوتیک پیوندهای بین متون همگی مهم هستند
[ترجمه ترگمان]دانشمندان متغیرهای را برای آزمایش جدا می کنند؛ در هرمنوتیک لینک های بین متون مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دانشمندان متغیرهای را برای آزمایش جدا می کنند؛ در هرمنوتیک لینک های بین متون مهم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. But Puddephat goes on about hermeneutics and ontology, and the master pretends he understands.
[ترجمه گوگل]اما پودفات در مورد هرمنوتیک و هستی شناسی ادامه می دهد و استاد وانمود می کند که می فهمد
[ترجمه ترگمان]اما Puddephat در مورد هرمنوتیک و هستی شناسی صحبت می کند، و استاد وانمود می کند که درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما Puddephat در مورد هرمنوتیک و هستی شناسی صحبت می کند، و استاد وانمود می کند که درک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The hermeneutics of the cross ought to lead us to quite different theological conclusions about living faithfully in the twilight of modernity.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک صلیب باید ما را به نتایج الهیات کاملاً متفاوتی در مورد زندگی صادقانه در گرگ و میش مدرنیته برساند
[ترجمه ترگمان]هرمنوتیک صلیب باید ما را به نتیجه گیری های کلامی مختلف درباره زندگی وفادارانه در شامگاه مدرنیته سوق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هرمنوتیک صلیب باید ما را به نتیجه گیری های کلامی مختلف درباره زندگی وفادارانه در شامگاه مدرنیته سوق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Hermeneutics of science is opposed to objectivism of science, which does not necessarily relativism.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک علم در مقابل عینیت گرایی علم است که لزوماً نسبی گرایی نیست
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم علم مخالف است، که لزوما نسبی گرایی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم علم مخالف است، که لزوما نسبی گرایی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hermeneutic circle is a central thesis of hermeneutics.
[ترجمه گوگل]دایره هرمنوتیک تز اصلی هرمنوتیک است
[ترجمه ترگمان]حلقه Hermeneutic یک رساله بنیادی در زمینه هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حلقه Hermeneutic یک رساله بنیادی در زمینه هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As a critical discourse, hermeneutics has involved a linguistic paradigm.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک به عنوان یک گفتمان انتقادی، یک پارادایم زبانی را در بر گرفته است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک گفتمان انتقادی، هرمنوتیک یک پارادایم زبانی را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک گفتمان انتقادی، هرمنوتیک یک پارادایم زبانی را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This paper aims at expounding Heidegger " ontological hermeneutics presented in Being and Time. "
[ترجمه گوگل]هدف این مقاله تبیین هایدگر «هرمنوتیک هستی شناسانه ارائه شده در هستی و زمان» است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تشریح \"هرمنوتیک هستی شناسی\" در هستی و زمان می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله به تشریح \"هرمنوتیک هستی شناسی\" در هستی و زمان می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The story of modern hermeneutics begins with Edmund Husserl and his phenomenological approach.
[ترجمه گوگل]داستان هرمنوتیک مدرن با ادموند هوسرل و رویکرد پدیدارشناختی او آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]داستان هرمنوتیک مدرن با ادموند Husserl و رویکرد پدیده شناسی خود آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داستان هرمنوتیک مدرن با ادموند Husserl و رویکرد پدیده شناسی خود آغاز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gadamer makes a nice transition figure between hermeneutics and literary theory for he was also a student of Rudolf Bultmann.
[ترجمه گوگل]گادامر یک انتقال خوب بین هرمنوتیک و نظریه ادبی ایجاد می کند، زیرا او همچنین شاگرد رودولف بولتمن بود
[ترجمه ترگمان]gadamer، یک شکل گذار خوب بین هرمنوتیک و تیوری ادبی را برای او نیز یکی از دانشجویان رودولف بولتمان پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]gadamer، یک شکل گذار خوب بین هرمنوتیک و تیوری ادبی را برای او نیز یکی از دانشجویان رودولف بولتمان پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As we all know, the development of hermeneutics enlarges the scopes of literary translation study.
[ترجمه گوگل]همانطور که همه می دانیم، توسعه هرمنوتیک دامنه مطالعات ترجمه ادبی را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که همه ما می دانیم، توسعه هرمنوتیک مفاهیم مطالعه ترجمه ادبی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که همه ما می دانیم، توسعه هرمنوتیک مفاهیم مطالعه ترجمه ادبی را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Hermeneutics of science is opposed to objectivism of science, which does not necessarily slide into relativism.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک علم با عینیت گرایی علم مخالف است که لزوماً به نسبی گرایی نمی لغزد
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم of علم مخالف است، که لزوما به نسبی گرایی نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علم علم با علم of علم مخالف است، که لزوما به نسبی گرایی نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Linguistic culturology is linguistic-culture hermeneutics in that it is ontology based on meaning, epistemology centered on linguistic weltanschauung, and methodology centered on hermeneutic dialogue.
[ترجمه گوگل]فرهنگشناسی زبانشناختی هرمنوتیک زبانی-فرهنگی است، زیرا هستیشناسی مبتنی بر معنا، معرفتشناسی مبتنی بر weltanschauung زبانی، و روششناسی مبتنی بر گفتگوی هرمنوتیکی است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی زبانی هرمنوتیک زبانی است که در آن هستی شناسی مبتنی بر معنا، معرفت شناسی بر روی مفاهیم زبان شناسی و روش شناسی متمرکز بر گفتمان هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی زبانی هرمنوتیک زبانی است که در آن هستی شناسی مبتنی بر معنا، معرفت شناسی بر روی مفاهیم زبان شناسی و روش شناسی متمرکز بر گفتمان هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hermeneutics is not only philosophy also practical philosophy.
[ترجمه گوگل]هرمنوتیک تنها فلسفه نیست، فلسفه عملی نیز هست
[ترجمه ترگمان]فلسفه تن ها فلسفه عملی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فلسفه تن ها فلسفه عملی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. World of life; complexity; dynamic; knot; circle of hermeneutics; reflexivity; Mobius strip.
[ترجمه گوگل]دنیای زندگی؛ پیچیدگی؛ پویا؛ گره؛ حلقه هرمنوتیک؛ انعکاس پذیری؛ نوار موبیوس
[ترجمه ترگمان]جهان زندگی، complexity، پویا؛ گرد؛ دایره، دایره hermeneutics؛ نوار Mobius
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جهان زندگی، complexity، پویا؛ گرد؛ دایره، دایره hermeneutics؛ نوار Mobius
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید