hermeneutic

/ˌhɜːrməˈnjuːtɪk//ˌhɜːməˈnjuːtɪk/

(وابسته به تفسیر متون ادبی و مذهبی) سفرنگی، تفسیری، گزاره ای (hermeneutical هم می گویند)، علم تفسیر، تعبیر، ایین تفسیر کتاب مقدس

جمله های نمونه

1. Every hermeneutic approach takes them as the alpha of understanding but not all make them also the omega.
[ترجمه گوگل]هر رویکرد هرمنوتیکی آنها را به عنوان آلفای فهم در نظر می گیرد، اما همه آنها را به امگا نیز تبدیل نمی کنند
[ترجمه ترگمان]هر رویکرد هرمنوتیک آن ها را به عنوان آلفا درک می کند اما همه آن ها را نیز امگا نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The last paragraph sums up a standard hermeneutic objection to behaviourism.
[ترجمه گوگل]پاراگراف آخر یک اعتراض استاندارد هرمنوتیکی به رفتارگرایی را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]بند آخر یک اعتراض هرمنوتیک استاندارد به behaviourism را رقم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a suggestion for a hermeneutic notion of social structure, it seems to us to have great merit.
[ترجمه گوگل]به عنوان پیشنهادی برای مفهوم هرمنوتیکی ساختار اجتماعی، به نظر ما شایستگی زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پیشنهاد برای یک نظریه هرمنوتیک از ساختار اجتماعی، به نظر می رسد که شایستگی زیادی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hermeneutic circle is a central thesis of hermeneutics.
[ترجمه گوگل]دایره هرمنوتیک تز اصلی هرمنوتیک است
[ترجمه ترگمان]حلقه Hermeneutic یک رساله بنیادی در زمینه هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The origins of hermeneutic thought are traced through Western literature.
[ترجمه گوگل]خاستگاه تفکر هرمنوتیکی را در ادبیات غرب جستجو می کنیم
[ترجمه ترگمان]ریشه های اندیشه هرمنوتیک از طریق ادبیات غرب دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The phenomenology - hermeneutic consider that the understanding role of teachers is open state.
[ترجمه گوگل]پدیدارشناسی - هرمنوتیکی نقش درک معلمان را حالت باز می داند
[ترجمه ترگمان]پدیده شناسی ذهن هرمنوتیک به این نکته توجه دارد که درک نقش معلمان دولتی باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Linguistic culturology is linguistic-culture hermeneutics in that it is ontology based on meaning, epistemology centered on linguistic weltanschauung, and methodology centered on hermeneutic dialogue.
[ترجمه گوگل]فرهنگ‌شناسی زبان‌شناختی هرمنوتیک زبانی-فرهنگی است، زیرا هستی‌شناسی مبتنی بر معنا، معرفت‌شناسی مبتنی بر weltanschauung زبانی، و روش‌شناسی مبتنی بر گفتگوی هرمنوتیکی است
[ترجمه ترگمان]زبان شناسی زبانی هرمنوتیک زبانی است که در آن هستی شناسی مبتنی بر معنا، معرفت شناسی بر روی مفاهیم زبان شناسی و روش شناسی متمرکز بر گفتمان هرمنوتیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The end hermeneutic power of this item returns the group of Tai Wan all.
[ترجمه گوگل]قدرت هرمنوتیک پایانی این آیتم گروه تای وان را برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]پایان قدرت هرمنوتیک این مورد، گروهی از Tai Wan را باز می گرداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rules of the social world are, from a hermeneutic point of view, importantly different from causal laws.
[ترجمه گوگل]قواعد جهان اجتماعی، از منظر هرمنوتیک، تفاوت مهمی با قوانین علّی دارند
[ترجمه ترگمان]قواعد دنیای اجتماعی، از نقطه نظر هرمنوتیک، از همه مهم تر با قوانین علی تفاوت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I will start by drawing a distinction between what I will call social science history and hermeneutic history.
[ترجمه گوگل]من با ایجاد تمایز بین آنچه تاریخ علوم اجتماعی و تاریخ هرمنوتیک می نامم شروع خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]با ترسیم یک تمایز بین آنچه که من به تاریخ علوم اجتماعی و تاریخ هرمنوتیک خواهم گفت، شروع خواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Like the detective novel, the romance abides by a hermeneutic code, in which the outcome is always assured.
[ترجمه گوگل]مانند رمان پلیسی، عاشقانه از کد هرمنوتیکی پیروی می کند که در آن نتیجه همیشه مطمئن است
[ترجمه ترگمان]مانند رمان کارآگاهی، داستان عاشقانه از یک کد هرمنوتیک تبعیت می کند، که در آن نتیجه همیشه تضمین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nor have we tried to decide whether rules and reasons can only be considered in a hermeneutic framework incompatible with causal explanation.
[ترجمه گوگل]همچنین سعی نکرده‌ایم تصمیم بگیریم که آیا قوانین و دلایل را فقط می‌توان در چارچوب هرمنوتیکی ناسازگار با تبیین علّی در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]همچنین ما نتوانستیم تصمیم بگیریم که آیا قوانین و دلایل را تنها می توان در یک چارچوب هرمنوتیک که با توضیح علی ناسازگار است، در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Courses defined by SDA but taught by other departments, e. g. Postmodern and Hermeneutic philosophy.
[ترجمه گوگل]دوره هایی که توسط SDA تعریف شده اند اما توسط بخش های دیگر تدریس می شوند، e g فلسفه پست مدرن و هرمنوتیک
[ترجمه ترگمان]واحدهایی که به وسیله SDA تعریف شده اند ولی توسط دپارتمان های دیگر آموزش داده می شوند گرم فلسفه فرامدرن و فرامدرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After reliability coefficient and validity testing, the final autobiographical sense measurement scale of novice drivers is composed of 5 factors and 20 items and hermeneutic shows 70. 23%.
[ترجمه گوگل]پس از آزمون ضریب پایایی و روایی، مقیاس نهایی سنجش حس سرگذشتی رانندگان مبتدی از 5 عامل و 20 گویه تشکیل شده است و هرمنوتیک 70 23 درصد را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]پس از آزمایش اعتبار و اعتبار قابلیت اطمینان، معیار سنجش و سنجش اعتبار و سنجش اعتبار، از پنج عامل و ۲۰ قلم و هرمنوتیک ۷۰ تشکیل شده است ۲۳ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to hermeneutics, pertaining to the interpretation of the scriptures

پیشنهاد کاربران

رمزگشایانه_ بازشناسانه
هرمنوتیک، تأویل -
هرمنوتیک را تأویل ترجمه کرده اند. اما پیشنهاد می شود در متون مربوط به به شناخت شناسی و معرفت شناسی، همان هرمنوتیک به کار برده شود. به چند دلیل. اول اینکه تأویل نیازمند به قدرت شهودی است زیرا در لغت به معنای برگرداندن چیزی به اصل خود است؛ درحالی که در بیشتر فلسفه های غربی و علوم شناختی مسئلۀ شهود جای بحث دارد. اما در متون قدیمی عرفانی و اسراری، تأویل برگرداندن یک متن یا یک سمبل یا یک نشانه به حقیقت آن و باطن آن است. اما هرمنوتیک بیانگر واقعیتی است که مربوط به کلیت مسئلۀ شناخت و سابجکتیو بودن تمامی دریافت های انسانی است.
...
[مشاهده متن کامل]

بنابراین بهتر است در متون علوم شناختی، شناخت شناسی و فلسفه، بین تأویل و هرمنوتیک تفاوت قائل شد.

بپرس