hermaphrodite

/hərˈmæfrəˌdaɪt//hɜːˈmæfrədaɪt/

معنی: نر و ماده، نرموک
معانی دیگر: (انسان و جانور و گیاه که هم نر و هم ماده باشد) نرموک، نرماده، (گل) دارای پرچم و مادگی، رجوع شود به: hermaphrodite brig، خنثی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: hermaphroditic (adj.)
(1) تعریف: an individual with both male and female reproductive organs.

(2) تعریف: an organism, such as an earthworm or plant, that characteristically possesses both male and female reproductive organs.

جمله های نمونه

1. The transvestite and the hermaphrodite: both were disturbing images; perhaps they are less so now.
[ترجمه گوگل]ترانسوستیت و هرمافرودیت: هر دو تصاویر ناراحت کننده بودند شاید الان کمتر شده اند
[ترجمه ترگمان]The و ماده (نر): هر دو این تصاویر آزاردهنده بودند؛ شاید هم اکنون کم تر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The research began after the discovery of hermaphrodite carp next to a large sewage outfall.
[ترجمه گوگل]این تحقیقات پس از کشف ماهی کپور هرمافرودیت در کنار یک فاضلاب بزرگ آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق پس از کشف کپور hermaphrodite در کنار یک outfall فاضلاب بزرگ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Potentially the hermaphrodite dissolves gender difference and, at least in its associated idea of androgyny, has become acceptable.
[ترجمه گوگل]به طور بالقوه هرمافرودیت تفاوت های جنسیتی را از بین می برد و حداقل در ایده مرتبط با آندروژنی، قابل قبول شده است
[ترجمه ترگمان]به طور بالقوه ماده (نر مک)، تفاوت جنسیت را حل می کند و حداقل در اندیشه مرتبط با androgyny، قابل قبول شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That warlock was a bloated, horned hermaphrodite draped in bilious green skin.
[ترجمه گوگل]آن جنگجو یک هرمافرودیت شاخدار و نفاخ بود که در پوست سبز صفراوی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]این جادوگر، یک ماده لزج و شاخ دار بود که در پوست سبز رنگی آراسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The plants have two types: hermaphrodite and female.
[ترجمه گوگل]گیاهان دو نوع دارند: هرمافرودیت و ماده
[ترجمه ترگمان]گیاهان دارای دو نوع ماده نر و ماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In hermaphrodite and monoecious species, there is the potential for self-pollination leading to self-fertilization (selfing) unless there is a mechanism to avoid it.
[ترجمه گوگل]در گونه‌های هرمافرودیت و تک‌پایه‌ای، پتانسیل خودگرده‌افشانی وجود دارد که منجر به خودباروری (خودباروری) می‌شود، مگر اینکه مکانیزمی برای اجتناب از آن وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در ماده hermaphrodite و monoecious، پتانسیل خود گرده افشانی که منجر به بارور سازی خود می شود وجود دارد (selfing)مگر اینکه مکانیسمی برای جلوگیری از آن وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sexual reproduction also occurs. Most flatworms are hermaphrodite and, in tapeworms, self - fertilization usually takes place.
[ترجمه گوگل]تولید مثل جنسی نیز اتفاق می افتد اکثر کرم‌های مسطح هرمافرودیت هستند و در کرم‌های نواری معمولاً خود لقاح انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]تولید مثل جنسی نیز رخ می دهد بیشتر flatworms (hermaphrodite)(hermaphrodite)هستند و در کرم های نواری، fertilization معمولا رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most flatworms are hermaphrodite and, in tapeworms, self - fertilization usually takes place.
[ترجمه گوگل]اکثر کرم‌های مسطح هرمافرودیت هستند و در کرم‌های نواری معمولاً خود لقاح انجام می‌شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر flatworms (hermaphrodite)(hermaphrodite)هستند و در کرم های نواری، fertilization معمولا رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A sex-change operation? Or was she, perhaps, a hermaphrodite, with both male and female chromosomes?
[ترجمه گوگل]عمل تغییر جنسیت؟ یا شاید او یک هرمافرودیت بود که کروموزوم‌های نر و ماده داشت؟
[ترجمه ترگمان]یه عمل تغییر جنسیت؟ یا شاید او دو جنسه است، با هر دو کروموزوم زن و زن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Or was she, perhaps hermaphrodite, with both male and female chromosomes?
[ترجمه گوگل]یا او، شاید هرمافرودیت، دارای کروموزوم های نر و ماده بود؟
[ترجمه ترگمان]یا شاید او دو جنسه است، با هر دو کروموزوم زن و زن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The hermaphrodite flowers without germen couldn't form fruits.
[ترجمه گوگل]گلهای هرمافرودیت بدون جوانه نمی توانند میوه تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]گل های hermaphrodite (hermaphrodite)بدون germen نتوانستند میوه تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flowers hermaphrodite, small, white, arranged in compound umbels.
[ترجمه گوگل]گلهای هرمافرودیت، کوچک، سفید، مرتب در چترهای مرکب
[ترجمه ترگمان]گل ها (hermaphrodite)، کوچک، سفید، تنظیم شده در ترکیب umbels
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Everyone at my school heard it. You were hermaphrodite cheerleader?
[ترجمه گوگل]همه در مدرسه من آن را شنیدند شما تشویق کننده هرمافرودیت بودید؟
[ترجمه ترگمان]همه تو مدرسه من این رو شنیده بودن تو دختر پیش آهنگ بودی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some figures were hermaphrodite idols, with phalluses in their foreheads.
[ترجمه گوگل]برخی از چهره‌ها بت‌های هرمافرودیت بودند که در پیشانی‌شان فالوس وجود داشت
[ترجمه ترگمان]برخی از چهره ها بت های (hermaphrodite)بودند، با phalluses در foreheads
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نر و ماده (اسم)
couple, pair, hermaphrodite, intersex

نرموک (اسم)
hermaphrodite

انگلیسی به انگلیسی

• person or animal having both male and female sexual organs, androgyne
having both male and female reproductive organs, androgynous
a hermaphrodite is a person, animal, or flower that has both male and female reproductive organs; a technical term in biology.

پیشنهاد کاربران

فردی که به طور طبیعی با هر دو اندام جنسی ( خارجی و داخلی ) متولد شده.
hermaphrodite
hermaphrodite ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: نرماده 2
تعریف: موجودی که به طور طبیعی هر دو اندام تناسلی نر و ماده را داراست و می تواند هم زامه و هم تخمک پدید آورد

بپرس