heritable

/ˈherətəbəl//ˈherɪtəbəl/
معنی: اری بردنی، باری رسیدنی، قابل تواری
معانی دیگر: آنچه که می توان به ارث برد، بر ماندپذیر، مانداک پذیر (inheritable و hereditary هم می گویند)، ارک بردنی، بارک رسیدنی، قابل توارک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: heritably (adv.), heritability (n.)
• : تعریف: capable of inheriting or of being inherited.

جمله های نمونه

1. a heritable position
مقام موروثی
2. skin color is heritable
رنگ پوست ارث بردنی است.
3. Prior to the abolition of the heritable jurisdictions in 174 those nobles who possessed extensive judicial rights controlled their own patronage.
[ترجمه گوگل]قبل از لغو حوزه های قضایی موروثی در سال 174، آن اشراف که از حقوق قضایی گسترده ای برخوردار بودند، حمایت خود را کنترل می کردند
[ترجمه ترگمان]قبل از ملغی نمودن حوزه های قضایی ارثی در سال ۱۷۴، آن دسته از نجبا که دارای حقوق قانونی گسترده ای بودند تحت حمایت خود قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It makes a permanent, heritable change.
[ترجمه گوگل]این یک تغییر دائمی و موروثی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این تغییر ارثی و ارثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In most practical aspects heritable copyhold differed little from socage.
[ترجمه گوگل]در بیشتر جنبه‌های عملی، کپی‌هلد ارثی با socage تفاوت چندانی نداشت
[ترجمه ترگمان]در بیشتر جنبه های عملی، copyhold heritable کمی متفاوت از socage هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Chinese traditional virtues are our Chinese valuable and heritable wealth.
[ترجمه گوگل]فضایل سنتی چینی ثروت ارزشمند و موروثی چینی ماست
[ترجمه ترگمان]فضایل سنتی چینی ثروت valuable و ارثی ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Inputs to the model should be heritable plant characteristics.
[ترجمه گوگل]ورودی های مدل باید ویژگی های گیاهی قابل وراثت باشد
[ترجمه ترگمان]ورودی ها و خروجی های مدل باید ارثی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Evolution is a process that results in heritable changes in a population spread over many generations.
[ترجمه گوگل]تکامل فرآیندی است که منجر به تغییرات ارثی در جمعیتی می‌شود که در طول نسل‌ها پخش شده‌اند
[ترجمه ترگمان]تکامل فرآیندی است که در تغییرات ارثی در یک جمعیت بیش از چند نسل منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If we put it on heritable bond we shall maybe lose the interest.
[ترجمه گوگل]اگر آن را روی اوراق قرضه ارثی بگذاریم، ممکن است علاقه را از دست بدهیم
[ترجمه ترگمان]اگر آن را روی اوراق قرضه ارثی بگذاریم، شاید بهره را از دست بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Genetic analysis in any organism requires stable heritable differences.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل ژنتیکی در هر موجودی نیاز به تفاوت های پایدار وراثتی دارد
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل ژنتیکی در هر ارگانیسم نیاز به تفاوت های ارثی پایدار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Thalassemia is considered a kind of heritable hemolytic disease with high heterology.
[ترجمه گوگل]تالاسمی نوعی بیماری همولیتیک ارثی با هترولوژی بالا محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]Thalassemia یک نوع بیماری ارثی در سطح بالا در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. CGHT is an extremely rare but highly heritable disorder.
[ترجمه گوگل]CGHT یک اختلال بسیار نادر اما بسیار ارثی است
[ترجمه ترگمان]CGHT یک بیماری بسیار نادر اما بسیار قابل heritable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. If the average value of the trait in the offspring is higher than the parental generation average, the trait is heritable.
[ترجمه گوگل]اگر میانگین ارزش صفت در فرزندان بیشتر از میانگین نسل والدین باشد، این صفت قابل وراثت است
[ترجمه ترگمان]اگر مقدار میانگین ویژگی در فرزند بالاتر از میانگین نسل والدین باشد، ویژگی ارثی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The would-be objector must be either an owner or an occupier of heritable property.
[ترجمه گوگل]معترض احتمالی باید یا مالک یا متصرف اموال موروثی باشد
[ترجمه ترگمان]The باید یا صاحب ملک و یا اشغالگر اموال ارثی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اری بردنی (صفت)
heritable
باری رسیدنی (صفت)
heritable
قابل تواری (صفت)
inheritable, heritable

تخصصی

[ریاضیات] قابل توارث، برماندپذیر

انگلیسی به انگلیسی

• capable of being inherited, capable of inheriting; hereditary, may be genetically transmitted

پیشنهاد کاربران

بپرس