• (1)تعریف: the genetic transmission of traits or tendencies from parent to offspring.
• (2)تعریف: the collective traits or tendencies inherited in such a way.
جمله های نمونه
1. by heredity he is intelligent
او ارثا باهوش است.
2. by heredity
ارثا،از راه وراثت
3. which is more important, heredity or education?
وراثت مهم تر است یا آموزش و پرورش ؟
4. to inquire into the nature of heredity
درباره ی کنه قوانین وراثت پژوهش کردن
5. Radiation has a strong effect on the heredity of fruit flies.
[ترجمه مهران دارابی] تابش اثر مهمی در رابطه ی ارثی میوه دارد
|
[ترجمه گوگل]تشعشع بر وراثت مگس میوه تأثیر زیادی دارد [ترجمه ترگمان]تشعشع تاثیر زیادی بر وراثت مگس میوه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Heredity is controlled by genes.
[ترجمه گوگل]وراثت توسط ژن ها کنترل می شود [ترجمه ترگمان]وراثت توسط ژن ها کنترل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Do heredity and environment determine a man's character?
[ترجمه گوگل]آیا وراثت و محیط شخصیت یک مرد را تعیین می کند؟ [ترجمه ترگمان]وراثت و محیط شخصیت یک فرد را تعیین می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Do heredity and environment determine one's character?
[ترجمه گوگل]آیا وراثت و محیط شخصیت فرد را تعیین می کند؟ [ترجمه ترگمان]وراثت و محیط شخصیت فرد را مشخص می کنند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. My daughter would describe a process called heredity.
[ترجمه گوگل]دخترم فرآیندی به نام وراثت را توصیف می کند [ترجمه ترگمان]دخترم یک فرآیند به نام وراثت را توصیف می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Heredity, in Rose's case, had never been well balanced by environment.
[ترجمه گوگل]وراثت، در مورد رز، هرگز به خوبی توسط محیط متعادل نشده بود [ترجمه ترگمان]در مورد رز، وراثت توسط محیط به خوبی متعادل نشده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Other factors such as heredity and the physical environment play a major role as well.
[ترجمه گوگل]عوامل دیگری مانند وراثت و محیط فیزیکی نیز نقش عمده ای دارند [ترجمه ترگمان]عوامل دیگری از قبیل وراثت و محیط فیزیکی نیز نقش مهمی را ایفا می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Remember what we said about heredity?
[ترجمه گوگل]یادتان هست در مورد وراثت چه گفتیم؟ [ترجمه ترگمان]یادته درباره وراثت چی گفتیم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The experimental study of heredity led Bateson to breeding studies and soon to the newly rediscovered laws of Mendelian heredity.
[ترجمه گوگل]مطالعه تجربی وراثت، بیتسون را به مطالعات اصلاح نژادی و به زودی به قوانین وراثت مندلی که تازه کشف شده بود، سوق داد [ترجمه ترگمان]مطالعه تجربی وراثت منجر به مطالعات پرورش و بزودی به قوانین تازه کشف وراثت Mendelian شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. First the status of prenatal heredity and postnatal development.
[ترجمه گوگل]ابتدا وضعیت وراثت قبل از تولد و رشد پس از تولد [ترجمه ترگمان]اول وضعیت وراثت قبل از تولد و بعد از زایمان پس از زایمان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
وراثت (اسم)
inheritance, succession, heirship, heredity
انتقال موروثی (اسم)
heredity
تمایل برگشت باصل (اسم)
heredity
تواری (اسم)
heredity
رسیدن خصوصیات جسمی و روحی باری (اسم)
heredity
تخصصی
[علوم دامی] توارث ؛ انتقال صفات ژنتیک یا فنوتیپی از والدین به نتاجشان . [زمین شناسی] وراثت تمامی کیفیت ها و قابلیت هایی که یک موجود زنده به صورت ژنتیکی از اجداد خود به ارث می برد. [بهداشت] وراثت [روانپزشکی] وراثت. این اصطلاح در علم طب به انتقال صفات و خصوصیات از والدین به فرزندان اطلاق می شود. تمام موجودات زنده- اعم از انسان، حیوان، و گیاه- صفات خود را از نسلی به نسل دیگر انتقال میدهند. هر تخم بارور حاوی دستورات خاصی است که چگونگی رشد آن را تعیین می کند. بهمین دلیل تخم انسان هرگز به موجودی غیر انسانی تبدیل نخواهد شد. حتی در بین موجودات انسانی این دستورات از نظر جزئیات با هم فرق می کنند، فقط در مورد دو قلوهای یک تخمکی این دستورات کاملأ مشابه است.
انگلیسی به انگلیسی
• tendency of parents to transmit genetic qualities to their offspring; genetic qualities which are transmitted; inheritance (archaic) heredity is the biological process by which characteristics are passed on from parents to their children before the children are born.
پیشنهاد کاربران
توارث منظور در اینجا >> ویژگی های جسمی و روانی و ظاهری هستند که از طریق ژن ها به نسل بعدی منتقل میشه. Inheritance وراثت ( هم مادی هم ژنتیکی ) Heritage به یادگار گذاشتن ( جنبه معنوی داره - مثل فرهنگ و هنر و تاریخ یا افتخار و . . . )
انتقال ویژگی های ذهنی و فیزیکی از طریق وراثت
heredity ( زیستشناسی ) واژه مصوب: وراثت تعریف: انتقال صفات از والدین به فرزندان ازطریق فام تن ها
وراثت
وراثت The influence of heredity is best studied in genetically identical twins
مثال خوب: Evidence suggests that both heredity and upbringing play a role in child's personality.