here

/hɪər//hɪə/

معنی: اینجا، در این جا، اکنون، در این باره، در این موقع، بدین سو
معانی دیگر: به این محل، (در آغاز جمله و پیش از فعل - به منظور تاکید به کار می رود) این (جا)، در این هنگام، در این دنیا، در این جهان، (حرف ندا) بله، بلی، اینجا هستم، اینجام، (حاضر غایب کردن) حاضر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
عبارات: neither here nor there
(1) تعریف: in, at, or to this specific place or location.
متضاد: elsewhere

- The guests are here.
[ترجمه ارمین] مهمان ها این جا هستند
|
[ترجمه میلاد] جای مهمان ها اینجاست
|
[ترجمه پویا] جای مهمان ها اینجا است
|
[ترجمه من] مهمانان اینجا هستند
|
[ترجمه نمیگم] بعضی وقت ها میشه بفرمایید
|
[ترجمه شما] مهمانان در اینجا هستند
|
[ترجمه حسین] مهمونا رسیدن، اینجان
|
[ترجمه Arnoosh] مهمان ها اینجا هستند.
|
[ترجمه بهراد نیکخوی توابی] مهمانان اینجا هستند.
|
[ترجمه گوگل] مهمانان اینجا هستند
[ترجمه ترگمان] مهمون ها اینجان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Will you come here?
[ترجمه Arnoosh] می خوای بیای اینجا؟
|
[ترجمه بهراد نیکخوی توابی] اینجا میایی ؟
|
[ترجمه گوگل] اینجا میای؟
[ترجمه ترگمان] میای اینجا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: at this point in time; now.

- Here the film ended.
[ترجمه بهراد نیکخوی توابی] اینجا فیلم به پایان رسید
|
[ترجمه گوگل] اینجا فیلم تمام شد
[ترجمه ترگمان] در اینجا فیلم به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: used to bring attention to something mentioned by the speaker.

- Here is your pencil.
[ترجمه انی] مداد شما اینجاست
|
[ترجمه بهراد نیکخوی توابی] این هم مداد شما
|
[ترجمه گوگل] اینم مداد شما
[ترجمه ترگمان] این مداد شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: being considered or mentioned in this case.

- My friend here wants to meet him.
[ترجمه Matin] دوست من می خواهد با او دیدار کند.
|
[ترجمه Arnoosh] دوست من میخواهد اینجا او را ملاقات کند.
|
[ترجمه گوگل] دوست من اینجا می خواهد با او ملاقات کند
[ترجمه ترگمان] دوستم میخواد باه اش ملاقات کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: this place or moment.
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to gain attention, offer assistance, or the like.

- Here, I'll give you a boost.
[ترجمه Ka] بیا من تو را بالا میبرم ( خواهم برد )
|
[ترجمه گوگل] در اینجا، من شما را تقویت می کنم
[ترجمه ترگمان] بیا، من تو را بالا می برم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. here bullion is changed into coin
در اینجا شمش تبدیل به سکه می شود.

2. here comes the taxi!
تاکسی داره میاد!

3. here is one of my slippers, but where is its fellow?
یکی از دمپایی های من اینجاست ولی آن دیگری کجاست ؟

4. here is the book you were looking for!
این کتابی است که دنبالش می گشتی !

5. here is the latest news filed by our reporter in paris
این آخرین خبری است که توسط گزارشگر ما در پاریس گزارش شده است.

6. here oranges are crated and shipped by trucks
در اینجا پرتقال ها را در جعبه می گذارند و با کامیون ارسال می کنند.

7. here the annual snowfall is two meters
در اینجا بارش سالیانه ی برف دو متر است.

8. here the river is entire but later it divides into three branches
در اینجا رودخانه یکپارچه است ولی بعدا به سه شاخه منشعب می شود.

9. here the river narrows
در اینجا رودخانه باریک می شود.

10. here the river parts into two branches
در اینجا رودخانه به دو شاخه تقسیم می شود.

11. here the road jogs to the left
در اینجا راه به چپ می پیچد.

12. here the road slopes down a little
در اینجا جاده کمی سراشیب می شود.

13. here the road turns and pitches sharply
در اینجا جاده می پیچد و شدیدا سرازیر می شود.

14. here the road winds to the left
در اینجا جاده به سمت چپ می پیچد.

15. here the teacher entered
در این هنگام معلم وارد شد.

16. here the train goes around a curve
خط آهن در اینجا دور می زند.

17. here they kill the sheep and freeze the meat
در اینجا گوسفندها را ذبح می کنند و گوشت آنها را منجمد می کند.

18. here they mint silver into coins
در اینجا نقره را تبدیل به سکه می کنند.

19. here was much justice in what he said
بیشتر حرف هایی که می زد حق بود.

20. here we are!
بالاخره رسیدیم !

21. here and there
اینجا و آنجا،گله به گله

22. here goes!
(هنگام آغاز به کار ناخوشایند یا دشوار یا ترسناک به کار می رود) هر چه بادا باد!

23. and here is my mother!
و اینهم مادرم !

24. be here before noon!
قبل از ظهر اینجا باش !

25. business here is a little slow in summer
در اینجا تابستان ها کاسبی کساد است.

26. come here
بیا (بیایید) اینجا

27. come here quick!
زود بیا اینجا!

28. come here this instant!
همین الان بیا اینجا!

29. from here on i need help
از اینجا به بعد نیاز به کمک دارم.

30. from here on, the road corkscrews up the mountain
از اینجا به بعد جاده تا سر کوه پر پیچ و خم است.

31. he's here
او اینجا است.

32. john here is a good man
این جان مرد خوبی است.

33. neither here nor there
نه اینجا و نه آنجا

34. remain here till i return
اینجا بمان تا برگردم.

35. right here
درست همین جا

36. sign here before you go
قبل از رفتن اینجا را امضا کن.

37. this here man
(کاربرد محلی) این مرد حی و حاضر

38. from here on
از این پس،از حالا به بعد،از اینجا به بعد

39. neither here nor there
نامربوط (به مطلب مورد بحث)،بی اهمیت،غیرحیاتی

40. the here and now
این مکان و زمان،حالا،اکنون،زمان حال

41. come over here
بیا (به) اینجا

42. dearest, come here
بیا اینجا جان دلم.

43. go easy, here the road is bad
آهسته بران،اینجا جاده بد است.

44. he got here late
او دیر به اینجا رسید.

45. he lived here formerly
سابقا اینجا زندگی می کرد.

46. he remains here on sufferance
او با اجازه اینجا می ماند.

47. he stayed here two days and went on to the next town
دو روز اینجا ماند و به شهر بعدی رفت.

48. he was here until yesterday
تا دیروز اینجا بود.

49. i can't here it well, turn the sound up
نمی توانم درست بشنوم صدا را بلند کن.

50. it hurts here
اینجا درد می کند.

51. let's sit here and visit together for a while
بیا اینجا بنشینیم و قدری با هم اختلاط کنیم.

52. the workers here elect and control their bosses
در اینجا کارگران مدیران خود را انتخاب و کنترل می کنند.

53. we are here to satisfy all your needs
ما اینجا هستیم تا کلیه ی احتیاجات شما را برآورده کنیم.

54. he is not here
او اینجا نیست.

55. he should be here by tomorrow
قرار است فردا اینجا باشد.

56. i haven't come here to pick flaws
اینجا نیامده ام که عیب جویی کنم.

57. if you come here again i'll hide you!
اگر دیگه اینجا پیدات بشه پوستت را خواهم کند!

58. oh porter! come here please!
آی بار بر! لطفا بیا اینجا!

59. our fathers came here centuries ago
پدران ما قرن ها پیش به اینجا آمدند.

60. put the book here
کتاب را اینجا بگذار(ید).

61. several buses stop here
چندین اتوبوس اینجا توقف می کنند.

62. she has worked here for twenty years or so
حدودا بیست سال اینجا کار کرده است.

63. she scarcely comes here any more
او دیگر دیر به دیر اینجا می آید.

64. she seldom comes here
او به ندرت اینجا می آید.

65. the distance between here and there is ten kilometers as the crow flies
از اینجا تا آنجا مستقیم ده کیلومتر است.

66. the prevailing winds here are from the north
در اینجا بادهای غالب از سمت شمال می وزند.

67. they could be here within an hour
شاید یک ساعته اینجا باشند.

68. we are gathered here to commemorate his services
ما برای بزرگداشت خدمات او اینجا گرد آمده ایم.

69. we are gathered here to honor his memory
ما برای گرامیداشت خاطره ی او در اینجا گرد آمده ایم.

70. the buck stops here
من مصدر کار و مسئول تصمیم گیری هستم

مترادف ها

اینجا (قید)
where, here, hither

در این جا (قید)
here, there, hereon

اکنون (قید)
now, here

در این باره (قید)
here, herein

در این موقع (قید)
here

بدین سو (قید)
hitherward, here

انگلیسی به انگلیسی

• in this place; you see (for drawing attention); behold
here refers to the place where you are or to a place which has been mentioned.
you use here when you are referring to a place, person, or thing that is near you.
you can also use here to refer to a particular time, situation, or subject.
you can use here at the beginning of a sentence in order to draw attention to something or to introduce something.
you can say `here' when you are offering or giving something to someone.
you say `here's to us' or `here's to your new job', for example, as a way of wishing someone success or happiness.
something that is happening here and there is happening in several different places at the same time.

پیشنهاد کاربران

اینجا
مثال: I'll be waiting for you here.
من اینجا منتظر تو خواهم بود.
بیایید ، ایناها ، ایناهاش
معنی صدای من رو میشنوی هم هست do you here me?
بیا. مثلا وقتی یه مداد به کسی بدیم بهش میگیم here . یعنی بیا
بفرما، بیا، ببین!
Here! What are you up to
بعضی اوقات برای تشر زدن استفاده میشه
How did you here about us?
چطوردرباره ما مطلع شدی؟
I am here to help you.
من آمده ام اینجا تا شمارا کمک کنم
تعارف کردن . بفرما . بگیر
قید here به معنای اینجا
قید here وقتی بعد از فعل یا حرف اضافه ای به کار رود به معنای در موقعیت و مکان خاصی بودن است که این مکان نزدیک است. مثلا:
i live here ( من اینجا زندگی می کنم. )
گاهی اوقات قید here برای نشان دادن نقش کسی در کاری استفاده می شود. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

i'm here to help you ( من اینجام [آمده ام] تا کمک کنم. )
قید here برخی اوقات برای تاکید بر اسم خاصی استفاده می شود. به این مثال نگاه کنید:
my friend here saw it happen ( دوست من که اینجاست دید که چه اتفاقی افتاد. )
قید here به معنای این هم از
قید here در این کاربرد بیشتر حالتی استعاری دارد ومعمولا وقتی به کار می رود که بخواهیم چیزی را به کسی بدهیم یا اینکه چیزی/کسی را به بقیه نشان دهیم. در فارسی این اصطلاح معادل دقیقی ندارد اما نزدیک ترین معادل به آن این هم از . . . یا ایناهاش می باشد. به مثال ها توجه کنید:
here's a present for you ( این هم از جایزه شما )
i can't find my keys. oh, here they are ( من نمی توانم کلیدهایم را پیدا کنم. اوه، ایناهاشن )
here's the money i promised you ( این هم از پولی که بهت قول داده بودم. )
وقتی می خواهید چیزی را به دیگری بدهید تا از آن استفاده کند از عبارت here you are استفاده می کنیم که در فارسی معادلی نزدیک به بفرمایید یا خدمت شما می دهد. مثلا:
can i borrow a pen? sure. here you are ( می توانم خودکارت را قرض بگیرم؟ البته، بفرمایید [خدمت شما] )
البته دقت کنید که این معادل ها همیشگی نیستند و برخی جاها ما باید جملات را به گونه ای دیگر ترجمه کنیم. مثلا:
here we are ( ما آمدیم/ ما رسیدیم [این از هم ما] )
منبع: سایت بیاموز

بفرمایید بفرما بیا
امیده که . . .
اینجا
Here=اینجا، در اینجا
بفرمایید
اینجا 🇻🇨🇻🇨
he works here as a teacher
او در این جا به عنوان یک معلم کار می کند.
از واژه ی آلمانی باستانی hi می آید. Hi در زبان هندی اروپایی ki است. چون هر دو از ناحیه گلو تلفظ می شوند پس قابلیت تبدیل شدن به هم دیگر را دارند. در زبان عبرانی ki تبدیل به hi می شود و در نتیجه hineh به وجود می آید که در زبان عربی <هنا> گویند. در طی این تغییرات، در زبان فارسی hi تبدیل به ī می شود و hineh تبدیل به <این> می شود. قدیمی ترین ریشه آن مربوط به زبان آکدی می باشد که <احانآ> یا به لاتین ( Aḥanā ) است. <ح> چون از ناحیه گلو تلفظ می شود توانایی تبدیل به k و h را دارد. در لاتین نیز hic است.
اینجا
بیا اینجا
Here:
( گفتاری - قبل از فعل اصلی ) این ( برای اشاره به کسی که در کنار توعه )
Collins:👇👇👇👇
You use�here�in order to indicate that the person or thing that you are talking about is near you or is being held by you.
...
[مشاهده متن کامل]

Eg: Ethan here has some experience.
این اتان ( منظور این دیویدی که میبینی/این دیویدی که اینجا حی و حاضره ) یه خرده تجریه داره.

برای اشاره به اجسام نزدیک از ضمیر اشاره here به معنی� اینجا� استفاده می شود.
اینجا همین مکان ک الان در انجا هستیم
در حال حاضر
here you are
بفرمایید. در هنگام تعارف یا پذیرایی استفاده میشود
اینجا. در این مکان
بفرما. بگیر ( تعارف )
اینجا

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس