• : تعریف: a substance used to kill unwanted plants such as weeds.
جمله های نمونه
1. Another herbicide, Isoproturon, is in much wider use as a means of controlling the blackgrass weed which affects winter wheat.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از علف کش ها، ایزوپروتورون، به عنوان وسیله ای برای کنترل علف های هرز سیاه چمن که بر گندم زمستانه تأثیر می گذارد، استفاده بسیار گسترده تری دارد [ترجمه ترگمان]یک علف کش دیگر، Isoproturon، به عنوان وسیله ای برای کنترل علف های هرز که بر گندم زمستانی تاثیر می گذارد بسیار گسترده تر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Spot spraying with a herbicide may work.
[ترجمه گوگل]سمپاشی نقطه ای با علف کش ممکن است موثر باشد [ترجمه ترگمان]پاشش نقطه ای با علف کش herbicide ممکن است کارساز باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Hares are killed when licking fur with the herbicide.
[ترجمه گوگل]خرگوش ها هنگام لیسیدن خز با علف کش کشته می شوند [ترجمه ترگمان]خرگوش های صحرایی وقتی خز را با the لیس می زنند، کشته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The ground used was where herbicide in the previous winter wheat had failed to provide any real control of blackgrass.
[ترجمه گوگل]زمین مورد استفاده جایی بود که علفکش در گندم زمستانه قبلی نتوانسته بود کنترل واقعی علف سیاه را فراهم کند [ترجمه ترگمان]زمین مورد استفاده، جایی بود که علف کش in در زمستان گذشته، نتوانسته بود کنترل واقعی of را به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That reduces the need for repeated herbicide applications that could make the process uneconomical for farmers.
[ترجمه حاج عماد] آن اقدام نیاز به تکرار برنامه های کاربردی علف کشی را که میتوانست یک روند غیر اقتصادی را برای کشاورزان بوجود آورد ، کاهش می دهد.
|
[ترجمه گوگل]این امر نیاز به کاربردهای مکرر علف کش را کاهش می دهد که می تواند این فرآیند را برای کشاورزان غیراقتصادی کند [ترجمه ترگمان]این کار نیاز به برنامه های علف کش repeated مکرر را کاهش می دهد که می تواند فرآیند uneconomical را برای کشاورزان ایجاد کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. That will allow changes in herbicide susceptibility within a population to be monitored, he explains.
[ترجمه گوگل]او توضیح می دهد که این اجازه می دهد تا تغییرات در حساسیت به علف کش ها در یک جمعیت نظارت شود [ترجمه ترگمان]او توضیح می دهد که این کار به تغییرات در حساسیت علف کش herbicide در داخل یک جمعیت اجازه نظارت خواهد داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Despite saturating the area with herbicide, he found rogue oilseed rape plants thriving in ditches and around telephone poles.
[ترجمه گوگل]با وجود اشباع منطقه با علف کش، او گیاهان سرکش کلزا را پیدا کرد که در گودال ها و اطراف تیرهای تلفن رشد می کردند [ترجمه ترگمان]علی رغم پر کردن مساحت آن با علف کش، او کشف کرد که گیاهان تجاوز جنسی سرکش در چاله ها و اطراف قطب های تلفنی پیشرفت کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This is supposed to reduce the amount of herbicide used in spraying fields, but in practice the converse happens.
[ترجمه گوگل]این امر قرار است میزان مصرف علف کش در مزارع سمپاشی را کاهش دهد، اما در عمل برعکس این اتفاق می افتد [ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این کار مقدار علف کش herbicide استفاده شده در زمین های سم پاشی را کاهش دهد، اما در عمل معکوس این کار رخ می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. So, if you still feel herbicide resistance is to blame, this is the season to test for it.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر هنوز احساس میکنید که مقاومت در برابر علفکش مقصر است، این فصل برای آزمایش آن است [ترجمه ترگمان]بنابراین، اگر هنوز احساس مقاوم بودن علف کش پری را احساس می کنید، این فصل تست برای آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. YRC 2388 WP is a new paddy land herbicide developed by Bayer company.
[ترجمه گوگل]YRC 2388 WP یک علف کش جدید شالیزاری است که توسط شرکت بایر ساخته شده است [ترجمه ترگمان]YRC ۲۳۸۸ WP یک علف کش new زمین است که توسط شرکت بایر رشد کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. N-phosphonomethylglycine(PMG) is a kind of herbicide which has the high effect, low toxicity and good bioactivity, destroys the ruderal after in bud, and derives from the amino acid.
[ترجمه گوگل]N-phosphonomethylglycine (PMG) نوعی علف کش است که دارای اثر بالا، سمیت کم و زیست فعالی خوب است، رودرال را بعد از جوانه از بین می برد و از اسید آمینه مشتق می شود [ترجمه ترگمان]الف- س (PMG)نوعی علف کش herbicide است که دارای تاثیر بالا، سمیت پایین و زیست فعالی خوب است، the را بعد از نطفه نابود می کند و از آمینو اسید ناشی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The traditional herbicide is still dominating the present agrochemical market.
[ترجمه گوگل]علف کش های سنتی هنوز هم بر بازار محصولات کشاورزی فعلی تسلط دارند [ترجمه ترگمان]علف کش traditional سنتی هنوز بر بازار فعلی agrochemical حاکم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In order to improve herbicide efficiency, a map-based variable weed spraying system was designed.
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود کارایی علف کش، یک سیستم پاشش متغیر علف های هرز مبتنی بر نقشه طراحی شد [ترجمه ترگمان]به منظور بهبود کارایی علف کش، یک سیستم اسپری علف های هرز بر پایه نقشه طراحی شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Biaoxing 10% EC is a good herbicide of controlling Wild oat on spring wheat field.
[ترجمه گوگل]Biaoxing 10% EC یک علف کش خوب برای کنترل یولاف وحشی در مزرعه گندم بهاره است [ترجمه ترگمان]Biaoxing ۱۰ % EC یک علف کش good خوب برای کنترل جو Wild در زمینه گندم بهاره است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• substance that kills weeds a herbicide is a chemical that is used to destroy plants especially on a large scale, for example in farming.
پیشنهاد کاربران
( سم ) از بین بردن گیاه
herbicide ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: علف کُش 2 تعریف: ماده ای شیمیایی که از آن برای از بین بردن گیاهان، به ویژه علف های هرز، استفاده می شود
destroying unwanted plants
کشتن علف هرز
علف کش # Herbicides can be used to prevent and control weeds