heraldry

/ˈherəldri//ˈherəldri/

معنی: نشان نجابت خانوادگی، نجبا و علائم نجابت خانوادگی
معانی دیگر: تبارنامه شناسی، شناخت شجره نامه ها و نشانهای اشرافی و خانوادگی، مقام تبارنامه شناس، تصدی امور تبارنامه ها و نشانهای اشرافی، نشان اشرافی، نشان خانوادگی (که معمولا روی سپر نقش می شود)، ایین وتشریفات نشان های خانوادگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: heraldries
(1) تعریف: the study of genealogies and coats of arms.

(2) تعریف: armorial design; coat of arms.
مشابه: arm, armory

(3) تعریف: pomp or pageantry.

جمله های نمونه

1. The heraldry of day-to-day: a cat couchant on bricks; a baby in a push-chair blowing a trumpet very loudly.
[ترجمه گوگل]هرالدریک روز به روز: تخت گربه روی آجر کودکی که روی صندلی چرخدار نشسته و با صدای بلند شیپور می زند
[ترجمه ترگمان]The روز به روز: یک گربه دراز کشیده با آجر، یک بچه در یک صندلی عقب که صدای شیپوری بلند به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Heraldry is a fascinating subject, one to which aviation enthusiasts are naturally drawn.
[ترجمه گوگل]هرالدری موضوعی جذاب است که علاقه مندان به هوانوردی به طور طبیعی به آن گرایش دارند
[ترجمه ترگمان]heraldry موضوع جالبی است که علاقه مندان به هوانوردی به طور طبیعی کشیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In heraldry the shield is described from the aspect of its bearer, not its viewer.
[ترجمه گوگل]در هرالدریک سپر از جنبه حامل آن توصیف می شود نه بیننده آن
[ترجمه ترگمان]در نشان دادن این سپر از جنبه حامل آن، نه نمایشگر آن توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yet another book on heraldry might be thought redundant.
[ترجمه گوگل]با این حال، ممکن است کتاب دیگری در مورد هرالدریک اضافی تصور شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک کتاب دیگر در رابطه با heraldry ممکن است اضافی تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In heraldry, yellow indicates honor and loyalty.
[ترجمه گوگل]در هرالدریک، زرد نشان دهنده شرافت و وفاداری است
[ترجمه ترگمان]در نشان اشرافی، زرد بیانگر شرافت و وفاداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here a new style of heraldry seems to be developing.
[ترجمه گوگل]در اینجا به نظر می رسد سبک جدیدی از هرالدری در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]در اینجا به نظر می رسد که یک سبک جدید از heraldry در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Heraldry To divide ( a shield ) into four equal areas with vertical and horizontal lines.
[ترجمه گوگل]هرالدری برای تقسیم (یک سپر) به چهار ناحیه مساوی با خطوط عمودی و افقی
[ترجمه ترگمان]heraldry برای تقسیم (یک سپر)به چهار ناحیه برابر با خطوط عمودی و افقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Heraldry customization options include a shape, base color, pattern, pattern color, emblem,(sentence dictionary) and emblem color (there are 1-10 color variations per emblem).
[ترجمه گوگل]گزینه‌های سفارشی‌سازی هرالدری شامل شکل، رنگ پایه، الگو، رنگ الگو، نشان، (فرهنگ لغت جمله) و رنگ نشان (1 تا 10 تنوع رنگ در هر نشان وجود دارد)
[ترجمه ترگمان]گزینه های سفارشی سازی heraldry شامل یک شکل، رنگ پایه، الگو، رنگ الگو، نماد، (فرهنگ لغت)و رنگ نماد است (تغییرات رنگی ۱ تا ۱۰ رنگ در هر نماد وجود دارد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Designer provides the heraldry for the corporate baronage .
[ترجمه گوگل]طراح هرالدیکی را برای باروناژ شرکتی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]طراح، the را برای شرکت baronage (corporate)شرکت ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An official whose specialty is heraldry.
[ترجمه گوگل]مقامی که تخصصش هرالدری است
[ترجمه ترگمان]یک مقام که تخصص آن به طور خاص نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In heraldry, red is used to indicate courage.
[ترجمه گوگل]در هرالدریک از قرمز برای نشان دادن شجاعت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]قرمز در نشان دادن شجاعت به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In heraldry, orange is symbolic of strength and endurance.
[ترجمه گوگل]در هرالدریک، نارنجی نماد قدرت و استقامت است
[ترجمه ترگمان]نارنجی نماد قدرت و استقامت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They were probably introduced as a spin-off from the revived interest in heraldry in the early eighteenth century.
[ترجمه گوگل]آن‌ها احتمالاً به‌عنوان منشعب از علاقه احیا شده به هرالدریک در اوایل قرن هجدهم معرفی شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا به عنوان یک دور از علاقه احیا شده در heraldry در اوایل قرن هجدهم معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He looked, with his long, Norman face, like an illustration in a book on heraldry.
[ترجمه گوگل]او با چهره دراز و نورمن خود مانند تصویری در کتابی در مورد هرالدریک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]با چهره دراز و نورمن، مانند تصویری که در کتابی درباره heraldry نشان می دهد، نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Although the majority of depositum plates were rectangular, a few followed the dictates of heraldry.
[ترجمه گوگل]اگرچه اکثر صفحات رسوب مستطیل شکل بودند، اما تعداد کمی از آنها از دستورات هرالدریک پیروی می کردند
[ترجمه ترگمان]اگرچه اکثر صفحات depositum مستطیلی بودند، اما تعداد کمی پس از دستور نشان تجاری نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشان نجابت خانوادگی (اسم)
heraldry

نجبا و علائم نجابت خانوادگی (اسم)
heraldry

انگلیسی به انگلیسی

• study of family lineage and coats of arms; coat of arms; pomp and ceremony
heraldry is the study of coats of arms and of the history of the families who are entitled to have them.

پیشنهاد کاربران

Did the maesters prescribe the removal of Targaryen heraldry?
دیالوگ سریال خاندان اژدها

بپرس