اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person who conveys or announces official news; messenger.
• مترادف: crier, messenger, proclaimer, trumpeter
• مشابه: advance man, announcer, courier, envoy, town crier
• مترادف: crier, messenger, proclaimer, trumpeter
• مشابه: advance man, announcer, courier, envoy, town crier
- The herald announced the arrival of the king.
[ترجمه گوگل] منادی آمدن شاه را خبر داد
[ترجمه ترگمان] جارچی ورود پادشاه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جارچی ورود پادشاه را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a person or thing that signals the beginning or approach of something.
• مترادف: forerunner, harbinger, indication, precursor, sign
• مشابه: augury, auspices, foreboding, omen, portent, premonition, signal, symptom
• مترادف: forerunner, harbinger, indication, precursor, sign
• مشابه: augury, auspices, foreboding, omen, portent, premonition, signal, symptom
- The daffodil is a herald of spring.
[ترجمه گوگل] نرگس منادی بهار است
[ترجمه ترگمان] نرگس زرد قاصد بهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نرگس زرد قاصد بهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: an official of former times responsible for conveying royal messages and making proclamations.
• مشابه: announcer, crier, envoy, messenger, town crier, trumpeter
• مشابه: announcer, crier, envoy, messenger, town crier, trumpeter
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: heralds, heralding, heralded
حالات: heralds, heralding, heralded
• : تعریف: to announce or symbolize the approach of; proclaim.
• مترادف: announce, harbinger, proclaim, usher
• مشابه: bode, communicate, indicate, introduce, omen, portend, presage, prognosticate, signal, signify, trumpet
• مترادف: announce, harbinger, proclaim, usher
• مشابه: bode, communicate, indicate, introduce, omen, portend, presage, prognosticate, signal, signify, trumpet
- The media heralded the next royal wedding, which would take place the following spring.
[ترجمه گوگل] رسانه ها از عروسی سلطنتی بعدی خبر دادند که در بهار سال آینده برگزار می شود
[ترجمه ترگمان] رسانه ها عروسی سلطنتی بعدی را اعلام کردند که بهار آینده را برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رسانه ها عروسی سلطنتی بعدی را اعلام کردند که بهار آینده را برگزار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Each year the falling leaves herald the approach of winter.
[ترجمه گوگل] هر ساله ریزش برگ ها خبر از نزدیک شدن به زمستان می دهد
[ترجمه ترگمان] هر ساله برگ های در حال سقوط، نوید نزدیک شدن به زمستان را می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هر ساله برگ های در حال سقوط، نوید نزدیک شدن به زمستان را می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The transistor heralded a new age in electronics.
[ترجمه گوگل] ترانزیستور نوید عصر جدیدی در الکترونیک بود
[ترجمه ترگمان] این ترانزیستور از عصر جدیدی در الکترونیک خبر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این ترانزیستور از عصر جدیدی در الکترونیک خبر می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید