her

/hər//hə/

معنی: خودمانی، اورا، مال او، باو، ان زن را، ... او
معانی دیگر: (حالت مفعولی: she) به او (مونث)، (مونث) مال او، از آن او، مخفف: نشان های خانوادگی (یا اشرافی)، اورا مونک

بررسی کلمه

ضمیر ( pronoun )
• : تعریف: the female person or animal already mentioned (considered as an object of a verb or preposition).

- She's his mother, but I don't like her.
[ترجمه sepehr] اون مادر ش است ولی من به او علاقه ای ندارم
|
[ترجمه سارا فریال] او مادرش است ولی برایم خوشایند نیست
|
[ترجمه زهرا] او مادرش است و به او علاعه ندارد
|
[ترجمه .....] او مادرش است، اما من اورا دوست ندارم.
|
[ترجمه گوگل] او مادرش است، اما من او را دوست ندارم
[ترجمه ترگمان] او مادرش است، اما من از او خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He missed his wife and wrote to her often.
[ترجمه .] دلش برای همسرش تنگ شده بود و اغلب برایش نامه می نوشت .
|
[ترجمه گوگل] دلش برای همسرش تنگ شده بود و اغلب برای او نامه می نوشت
[ترجمه ترگمان] دلش برای همسرش تنگ شده بود و اغلب برایش نامه می نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: of that female person previously mentioned.

- That woman left her sweater on the chair.
[ترجمه A.S] آن زن ژاکتش را روی صندلی گذاشت
|
[ترجمه گوگل] آن زن ژاکتش را روی صندلی گذاشت
[ترجمه ترگمان] اون زن پلیور رو روی صندلی جا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. her accident and a consequential loss of eyesight
تصادف او و از دست دادن بینائیش در نتیجه ی آن

2. her account of what happened tallies with yours
شرحی که او از ماوقع می دهد با شرح شما تطبیق می کند.

3. her address was formal and measured
سخنرانی او رسمی و سنجیده بود.

4. her amazed look after seeing the crown jewels
حالت شگفت زده ی او پس از دیدن جواهرات سلطنتی

5. her ambition was to become a physician
هدف عالی او این بود که پزشک بشود.

6. her anger was just an act
خشم او تظاهر محض بود.

7. her anger was up
خشم او بالا گرفت.

8. her answer floored me completely
پاسخ او مرا کاملا گیج کرد.

9. her answer to my serious questions seemed too pat
پاسخ های او به پرسش های جدی من تند و سرسری به نظر می آمد.

10. her answer was full of overtones
پاسخ او پر از کنایه و معانی ثانوی بود.

11. her anxiety for her children grows out of love
دلواپسی او در مورد بچه هایش بخاطر علاقه ی مفرط است.

12. her anxiety was self-induced
دلواپسی او خودآفرین بود.

13. her apartment is located in a high-rise
آپارتمان او در یک ساختمان بلند قرار دارد.

14. her apparent indifference piqued her suitor
بی توجهی آشکار او خواستگارش را رنجاند.

15. her appearance on the stage filled the audience with delight
ورود او به صحنه حضار را غرق در شعف کرد.

16. her aptitude for music is extraordinary
استعداد موسیقی او فوق العاده است.

17. her archness angered her mother
پررویی او مادرش را عصبانی کرد.

18. her arguments were logical and it was hard to fault them
استدلال های او منطقی بودند و خرده گیری از آنها سخت بود.

19. her arithmetic is poor
حساب او ضعیف است.

20. her arms reached out to enfold the child
دستانش را دراز کرد تا کودک را در آغوش بگیرد.

21. her arms were too languid to lift the baby
دست های او آن قدر بی رمق بودند که نمی توانست بچه را بلند کند.

22. her arrest violated the first amendment to the constitution
توقیف او مغایر با ماده ی الحاقیه ی اول قانون اساسی بود.

23. her arrest was a hint that the government is not willing to compromise
بازداشت او نشانه ای بود که دولت حاضر به مصالحه نیست.

24. her arrival disturbed the poise of the meeting
ورود او آرامش جلسه را به هم زد.

25. her artful modifications of the play's text filled everyone with admiration
دخل و تصرف های هنرمندانه ی او در متن نمایشنامه همه را غرق تحسین کرد.

26. her article was printed in one of new york's, famous monthlies
مقاله ی او در یکی از ماهنامه های معروف نیویورک به چاپ رسید.

27. her astonishment gave place to horror
بهت او تبدیل به وحشت شد.

28. her attention was riveted to the pile of jewels on the table
توجه او به توده ی جواهرات روی میز دوخته شده بود.

29. her attitude toward the students was motherly
روش او نسبت به دانشجویان مادرگونه بود.

30. her attitude towards life is not good
نگرش او نسبت به زندگی خوب نیست.

31. her attractive voice
صدای گیرای او

32. her avowed purpose for coming
هدفی که ادعا می کرد به خاطر آن آمده است

33. her back was toward me
پشت او به طرف من بود.

34. her bad temper frightened away all her suitors
خلق بد او همه ی خواستگارانش را رانده بود.

35. her bare legs aroused the old man
ران های برهنه ی او پیرمرد را تحریک کرد.

36. her beautiful face mantled with emotion
چهره ی زیبای او از شدت احساسات گلگون شد.

37. her beauty aroused her sisters' envy
زیبایی او رشک خواهرانش را برانگیخت.

38. her beauty arrested everyone's attention
زیبایی او توجه همه را جلب کرد.

39. her beauty beggars description
زیبایی او توصیف ناپذیر است.

40. her beauty blinded all other beauties
زیبایی او جلوه ی زیبایی دیگران را از بین برد.

41. her beauty enslaved many young men
زیبایی او جوانان بسیاری را اسیر کرد.

42. her beauty pales beside her daughter's
زیبایی دخترش زیبایی او را از جلوه می اندازد.

43. her beauty ravished everyone
زیبایی او دل همه را می برد.

44. her beauty surpasses description
زیبایی او خارج از وصف است.

45. her beauty was irresistible
زیبایی او خودداری را سلب می کرد.

46. her behavior at the party disgusted me
رفتار او در مهمانی مرا منزجر کرد.

47. her behavior toward her grandfather is not excusable
رفتار او با پدربزرگش قابل بخشش نیست.

48. her behavior was a pattern for future generations
رفتار او سرمشقی برای نسل های آینده بود.

49. her behavior was not at all orthodox
رفتار او اصلا عادی نبود.

50. her behavior was pompous and grotesque
رفتار آن زن پر افاده و تمسخر انگیز بود.

51. her behavior was very abnormal
رفتارش بسیار غیر عادی بود.

52. her behavior was very distasteful to me
رفتار آن زن در نظرم بسیار ناخوشایند بود.

53. her belongings were entirely destroyed in the fire
همه ی مایملک او در آتش سوزی از بین رفت.

54. her bicycle stops on a dime
دوچرخه ی او در جا ترمز می کند.

55. her blazing eyes!
چشمان شراره بارش !

56. her blindness is the result of an accident
کوری او در اثر یک حادثه است.

57. her blonde hair was braided in several long tails
موی طلایی او در چندین طره ی بلند بافته شده بود.

58. her blood pressure plummeted
فشار خونش ناگهان پایین آمد.

59. her blue eyes shed confidence
اطمینان از چشمان آبی او می بارید.

60. her blue eyes were the envy of all the girls in the class
چشمان آبی او حسادت همه ی دختران کلاس را برمی انگیخت.

61. her body has a beautiful form
بدن او خوش قواره است.

62. her bone is cracked
استخوانش ترک خورده است.

63. her book contains a wealth of historical details
کتاب او حاوی جزئیات تاریخی فراوانی است.

64. her boots were dabbled with mud
پوتین های او به گل آغشته شده بود.

65. her boss is an authoritarian
رئیس او سختگیر و خودکامه است.

66. her brother
برادر او

67. her brother is quite a hunk!
برادرش تیکه ی بدی نیست !

68. her brothers have curly hair but her hair is straight
برادرانش موی فرفری دارند ولی گیسوی او صاف است.

69. her brothers were tall, healthy and lusty
برادران او بلند قامت و سالم و خوش بنیه بودند.

70. her brown swimsuit was a perfect foil for her bronzed skin
لباس شنای قهوه ای او،پوست برونزه ی او را بهتر جلوه می داد.

مترادف ها

خودمانی (ضمير)
mine, her, his, theirs, its, my, ours, their, your

اورا (ضمير)
her

مال او (ضمير)
her, his

باو (ضمير)
her

ان زن را (ضمير)
her

... او (ضمير)
her, his, hers

انگلیسی به انگلیسی

• specific female; possessive form of she

پیشنهاد کاربران

او
مثال: Sarah showed me her new car.
سارا به من ماشین جدیدش را نشان داد.
her = 'er
او برای مؤنث هست
او فقط برای زن :
وقتی به کار میبریم که مال او باشه .
مثال : She is in *her*office
داریم میگیم او است در ادار*ش*
ش نشانه مال او 🌸
it's not her fault ( تقصیر اون خانم نیست
منابع• http://Abadis.www.A.S
ضمیر her
ضمیر her ضمیر ملکی مونث در زبان انگلیسی است که به عنوان مفعول، بعد از فعل یا بعد از حرف اضافه برای اشاره به یک زن یا دختر می آید که نام آن زن/دختر قبلا در جمله آمده و یا اینکه تشخیص مرجع ضمیر بسیار واضح است. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

the manager will be free soon—you can wait for her here ( مدیر به زودی وقتش آزاد می شود - می توانید اینجا او را ببینید. )
where's kath - have you seen her ( کیث کجاست؟ - آیا او را دیده ای؟ )
تخصیص گر her
تخصیص گر her صفت ملکی ضمیر she است و برای نشان دادن مالکیت چیزی است که به زن یا دختری بر میگردد که یا قبلا در جمله به اسم آن زن/دختر اشاره شده یا اینکه تشخیص مرجع بسیار واضح است. مثلا:
meg loves her job ( مگ عاشق کارش است. )
it's not her fault ( تقصیر او نیست. )
منبع: سایت بیاموز

او ( مونث ) می باشد
صفت ملکی برای ( او ) مونث
برای آن دختر، خانم، یا زن

it is a Latin Root and means: cling, stick. Mohammedreza

صفت ملکی
او مالکیت مونث
او ( مؤنث )
او ( مونث )
تنها برای زن استفاده می شود
او ( فقط برای زن )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس