hepatotoxic

جمله های نمونه

1. Not only is it hepatotoxic but trace concentrations have been shown to interfere seriously with the breeding performance of male mice.
[ترجمه گوگل]نه تنها سمیت کبدی دارد، بلکه نشان داده شده است که غلظت کمی از آن به طور جدی در عملکرد پرورش موش‌های نر تداخل دارد
[ترجمه ترگمان]نه تنها it بلکه غلظت اثری نیز برای دخالت جدی در عملکرد تولید موش نر نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Intake of potentially hepatotoxic drugs, intravenous drug addiction and previous blood transfusions were ruled out in all patients.
[ترجمه گوگل]مصرف داروهای بالقوه کبدی، اعتیاد به مواد مخدر داخل وریدی و تزریق خون قبلی در همه بیماران رد شد
[ترجمه ترگمان]مصرف داروهای hepatotoxic بالقوه، اعتیاد به مواد تزریقی و تزریق خون قبلی در همه بیماران حکم داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Severe hepatotoxic events are also noted for an ongoing phase 1/2 combination study in pediatric patients with relapsed or refractory acute leukemia.
[ترجمه گوگل]رویدادهای سمی کبدی شدید نیز برای یک مطالعه ترکیبی فاز 1/2 در حال انجام در بیماران کودکان مبتلا به لوسمی حاد عودکننده یا مقاوم ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]همچنین برای یک مطالعه ترکیبی ۱ \/ ۲ در بیماران خردسال مبتلا به سرطان پوست حاد و یا refractory شدید، رویداده ای hepatotoxic شدید نیز مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hepatotoxic reactions to herbal remedies or drugs also merit consideration.
[ترجمه گوگل]واکنش‌های کبدی به داروهای گیاهی یا داروها نیز شایسته توجه است
[ترجمه ترگمان]واکنش های Hepatotoxic به داروهای گیاهی و یا داروها نیز سزاوار توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To detect the hepatotoxic pyrrolizidine alkaloids(HPA) in the Sedum aizoon and investigate the establishment of the hepatic veno-occlusive disease(VOD) model in mice.
[ترجمه گوگل]برای شناسایی آلکالوئیدهای پیرولیزیدین کبدی (HPA) در آیزون Sedum و بررسی ایجاد مدل بیماری انسداد وریدی کبدی (VOD) در موش
[ترجمه ترگمان]برای شناسایی the pyrrolizidine alkaloids ۳۰ (hpa)در the aizoon و بررسی ایجاد مدل بیماری occlusive کبدی (VOD)در موش ها تحقیق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Aim To detect the hepatotoxic pyrrolizidine alkaloids ( HPA ) in the genus Ligularia Cass.
[ترجمه گوگل]هدف شناسایی آلکالوئیدهای پیرولیزیدین کبدی (HPA) در جنس Ligularia Cass
[ترجمه ترگمان]هدف برای تشخیص the pyrrolizidine alkaloids ۳۰ (hpa)در سرده Ligularia Cass
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Microcystins are common hepatotoxic cyclic toxins released from blue and green algae and they may have hazards on animal and human health.
[ترجمه گوگل]میکروسیستین ها سموم حلقوی کبدی متداول هستند که از جلبک های آبی و سبز آزاد می شوند و ممکن است خطراتی برای سلامت حیوانات و انسان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]سموم ضد سمی معمول هستند که از جلبک آبی و سبز آزاد می شوند و ممکن است در مورد سلامت انسان و انسان خطرات داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Milk thistle has no major hepatotoxic effects, and N-acetylcysteine, an agent used to attenuate acetaminophen-mediated hepatotoxicity, is also unlikely to be a factor in his illness.
[ترجمه گوگل]خار مریم هیچ اثر سمی کبدی عمده ای ندارد و N-استیل سیستئین، عاملی که برای کاهش سمیت کبدی ناشی از استامینوفن استفاده می شود، نیز بعید است که عاملی در بیماری او باشد
[ترجمه ترگمان]thistle شیری دارای عوارض جانبی مهمی نیست و N - acetylcysteine یک عامل به کار می رود که hepatotoxicity mediated را تضعیف کند، همچنین بعید است که در بیماری او یک عامل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aim To observe the hepatotoxic effects induced by Rifampicin (RFP) and Isoniazid (INH) when used alone or in combination on mice.
[ترجمه گوگل]هدف مشاهده اثرات سمی کبدی ناشی از ریفامپیسین (RFP) و ایزونیازید (INH) در صورت استفاده به تنهایی یا ترکیبی بر روی موش
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده اثرات hepatotoxic ناشی از Rifampicin (RFP)و Isoniazid (INH)هنگامی که تنها و یا در ترکیب با موش ها به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The level of serum CG may be a reliable and sensitive index which monitors the hepatotoxic during the antituberculotic treatment.
[ترجمه گوگل]سطح CG سرم ممکن است یک شاخص قابل اعتماد و حساس باشد که سمیت کبدی را در طول درمان ضد سل کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]سطح of serum ممکن است یک شاخص قابل اعتماد و حساس باشد که در طول درمان antituberculotic بر hepatotoxic نظارت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was necessary to consider whether dextran might give rise to breakdown products of hemoglobin, which might be nephrotoxic or hepatotoxic.
[ترجمه گوگل]لازم بود در نظر گرفته شود که آیا دکستران ممکن است منجر به تجزیه محصولات هموگلوبین شود که ممکن است نفروتوکسیک یا کبدی باشد
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که آیا dextran ممکن است باعث خرابی محصولات هموگلوبین شوند که ممکن است nephrotoxic یا hepatotoxic باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The study found that at least 20 percent of patients with DILI ingest more than one potentially hepatotoxic agent.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان داد که حداقل 20 درصد از بیماران مبتلا به DILI بیش از یک عامل بالقوه هپاتوتوکسیک مصرف می کنند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان داد که حداقل ۲۰ درصد بیماران مبتلا به dili بیش از یک عامل بالقوه hepatotoxic را ingest
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results:Most of the drug hepatitis happen in the patients with long-termly, combined use hepatotoxic drugs without liver function monitor, and most of the patients are peasants and workers.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: بیشتر هپاتیت دارویی در بیماران با استفاده طولانی مدت از داروهای هپاتوتوکسیک بدون نظارت بر عملکرد کبد رخ می‌دهد و بیشتر بیماران را دهقانان و کارگران تشکیل می‌دهند
[ترجمه ترگمان]نتایج: بیشتر هپاتیت نوع دارو در بیماران مبتلا به داروی hepatotoxic و بدون نظارت بر عملکرد کبد اتفاق می افتد و بیشتر بیماران روستائیان و کارگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By the end of 200 Ketek had been implicated in 53 cases of hepatotoxic effects.
[ترجمه گوگل]تا پایان 200 Ketek در 53 مورد اثرات سمی کبدی دخیل بود
[ترجمه ترگمان]تا پایان ۲۰۰ Ketek در ۵۳ مورد اثر hepatotoxic نقش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• poisonous to liver cells

پیشنهاد کاربران

بپرس