hepatitis

/ˌhepəˈtaɪtəs//ˌhepəˈtaɪtɪs/

معنی: اماس کبدی، تورم کبد
معانی دیگر: (پزشکی) جگرتبسی، هپاتیت، جگرآماس، طب اماس کبدی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: inflammation of the liver. (See infectious hepatitis.)

جمله های نمونه

1. Hepatitis is a potentially fatal disease.
[ترجمه گوگل]هپاتیت یک بیماری بالقوه کشنده است
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک بیماری بالقوه مرگبار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hepatitis B virus has been isolated from breast milk.
[ترجمه گوگل]ویروس هپاتیت B از شیر مادر جدا شده است
[ترجمه ترگمان]ویروس هپاتیت B از شیر مادر جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Vaccination is essential to protect people exposed to hepatitis B infection.
[ترجمه گوگل]واکسیناسیون برای محافظت از افرادی که در معرض عفونت هپاتیت B قرار دارند ضروری است
[ترجمه ترگمان]واکسیناسیون برای محافظت از افرادی که در معرض عفونت هپاتیت ب قرار دارند ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. hepatitis A, hepatitis B and hepatitis C .
[ترجمه گوگل]هپاتیت A، هپاتیت B و هپاتیت C
[ترجمه ترگمان]هپاتیت آ، هپاتیت بی و هپاتیت سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doctor tested him for hepatitis.
[ترجمه گوگل]دکتر از او آزمایش هپاتیت داد
[ترجمه ترگمان]دکتر او را برای هپاتیت آزمایش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was tested for hepatitis.
[ترجمه گوگل]او برای هپاتیت آزمایش شد
[ترجمه ترگمان]او برای هپاتیت آزمایش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the children had been inoculated against hepatitis.
[ترجمه گوگل]همه بچه ها علیه هپاتیت تلقیح شده بودند
[ترجمه ترگمان]همه بچه ها در برابر هپاتیت تلقیح شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hepatitis D exists only in combination with the hepatitis B virus.
[ترجمه گوگل]هپاتیت D فقط در ترکیب با ویروس هپاتیت B وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هپاتیت D فقط در ترکیب با ویروس هپاتیت B وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The recent outbreak of hepatitis bereaved the happy family of three members.
[ترجمه گوگل]شیوع اخیر هپاتیت خانواده خوشبخت سه نفره را داغدار کرد
[ترجمه ترگمان]شیوع اخیر هپاتیت شامل خانواده شاد سه عضو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Liver cancer is linked to the hepatitis B virus.
[ترجمه گوگل]سرطان کبد با ویروس هپاتیت B مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سرطان کبد مرتبط با ویروس هپاتیت بی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a major health risk hepatitis is second only to tobacco.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خطر عمده برای سلامتی، هپاتیت پس از تنباکو در رتبه دوم قرار دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک خطر بزرگ بهداشتی، هپاتیت تنها دومین بیماری از تنباکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hepatitis has a long incubation period.
[ترجمه گوگل]هپاتیت دوره کمون طولانی دارد
[ترجمه ترگمان]هپاتیت یک دوره رشد بلند مدت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They took a blood sample to test for hepatitis.
[ترجمه گوگل]برای آزمایش هپاتیت نمونه خون گرفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک نمونه خون برای آزمایش هپاتیت گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The last outbreak of Hepatitis A in the city occurred in 1992 when the virus was localized among gay men.
[ترجمه گوگل]آخرین شیوع هپاتیت A در این شهر در سال 1992 رخ داد، زمانی که این ویروس در بین مردان همجنسگرا شناسایی شد
[ترجمه ترگمان]آخرین شیوع هپاتیت آ در این شهر در سال ۱۹۹۲ هنگامی رخ داد که ویروس در بین مردان همجنس گرا قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Patients with chronic persistent hepatitis may, however, survive for years without histological progression.
[ترجمه گوگل]با این حال، بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن مزمن ممکن است بدون پیشرفت بافت‌شناسی سال‌ها زنده بمانند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بیماران مبتلا به هپاتیت مزمن مزمن ممکن است برای سال ها بدون پیشرفت بافتی دوام بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اماس کبدی (اسم)
hepatitis

تورم کبد (اسم)
hepatitis

انگلیسی به انگلیسی

• liver inflammation caused by a virus or toxin (characterized by enlargement of the liver, jaundice and fever)
hepatitis is a serious disease which affects the liver.

پیشنهاد کاربران

{بیماری} هپاتیت . اماس کبدی، تورم کبد
مثال:
Hepatitis A is worse than hepatitis B.
هپاتیت {نوع}A بدتر از هپاتیت {نوع} B است.
هپاتیت/ جگرآماس ( اسم ) : التهاب کبد از طریق بیماری یا داروها
التهاب کبد

بپرس