1. I've heard she often henpecks her husband.
[ترجمه گوگل]من شنیده ام که او اغلب شوهرش را جوجه می زند
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که اغلب شوهرش را فریب می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Celie strived not to conform to a stereotyped henpecked housebound wife.
[ترجمه گوگل]سلی تلاش کرد تا با یک همسر کلیشهای خانهدار و مرغپخته سازگار نباشد
[ترجمه ترگمان]Celie strived که با یک زن housebound stereotyped مطابقت نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Rip Van Winkle, a kindly, lazy, henpecked man, set out for a remote part of the Catskill Mountains.
[ترجمه گوگل]ریپ ون وینکل، مردی مهربان، تنبل و مرغابی، به سمت قسمتی دورافتاده از کوه های کتسکیل حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]بریدن ون Winkle، یک مرد مهربان، تنبل و تنبل، برای یک قسمت دور از کوهستان Catskill راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. People refer the man who was afraid of his wife as henpecked.
[ترجمه گوگل]مردم مردی را که از همسرش می ترسید مرغ مرغی می گویند
[ترجمه ترگمان]مردم به مردی که از زنش مانند henpecked می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In some polygamous species, such as the patas monkey, the males become henpecked.
[ترجمه گوگل]در برخی از گونه های چندهمسر مانند میمون پاتاس، نرها مرغ مرغ می شوند
[ترجمه ترگمان]در برخی از گونه های چند گانه نظیر میمون patas، نرها به henpecked تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He's not a man who takes kindly to being henpecked.
[ترجمه گوگل]او مردی نیست که با مهرورزی برخورد کند
[ترجمه ترگمان]او مردی نیست که با مهربانی و مهربانی رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید