hemolymph


(در بی مهرگان) خون تنابه، لنف خونی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the circulatory fluid in the open tissue spaces of some invertebrates that acts as or in addition to blood.

جمله های نمونه

1. The change of the hemolymph trehalase activity has also been determined.
[ترجمه گوگل]تغییر فعالیت همولنف ترهالاز نیز مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]تغییر فعالیت hemolymph hemolymph نیز تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The hemolymph system of horseshoe crab is composed of heart, blood vessels and hemolymph liquid.
[ترجمه گوگل]سیستم همولنف خرچنگ نعل اسبی از قلب، عروق خونی و مایع همولنف تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]سیستم hemolymph خرچنگ نعل اسب از قلب، رگ های خونی و مایع hemolymph تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the induced hemolymph was heated, the supernate had inhibitive effect on bacteria, but had no effect on fungi.
[ترجمه گوگل]هنگامی که همولنف القا شده حرارت داده شد، سوپرنات اثر مهاری بر روی باکتری ها داشت، اما تاثیری بر قارچ ها نداشت
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the القایی حرارت داده شد، supernate تاثیر منفی بر روی باکتری ها داشت، اما روی قارچ تاثیری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The properties of hemolymph acid phosphomonoesterase and the inhibition and activation of enzymic activities by some metal ions, organic acids, etc., have also been studied.
[ترجمه گوگل]خواص همولنف اسید فسفومونواستراز و مهار و فعال سازی فعالیت های آنزیمی توسط برخی یون های فلزی، اسیدهای آلی و غیره نیز مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های hemolymph اسید phosphomonoesterase و مهار و فعال سازی فعالیت های enzymic توسط برخی از یون های فلزی، اسیده ای آلی و غیره نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The results showed that both cuticle and hemolymph PO were involved in cuticle sclerotization of T. molitor, but have differences in action mode and affinity to substrate.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هر دو کوتیکول و همولنف PO در اسکلروتیزاسیون کوتیکول T molitor نقش دارند، اما در حالت عمل و میل ترکیبی به سوبسترا تفاوت هایی دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هر دو PO و هم PO در sclerotization های تی molitor، اما تفاوت در حالت اکشن و نزدیکی به زیرلایه را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hemolymph of Helicoverpa armigera and Spodoptera exigua inhibit apoptosis induced by actinomycin D in this study.
[ترجمه گوگل]در این مطالعه همولنف Helicoverpa armigera و Spodoptera exigua آپوپتوز ناشی از اکتینومایسین D را مهار می کنند
[ترجمه ترگمان]Hemolymph of armigera و Spodoptera exigua مانع آپوپتوز القا شده توسط actinomycin د در این مطالعه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective:To observe the function of Musca domestica pupae hemolymph on mouse splenocytes proliferation and methods for its extraction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی عملکرد همولنف شفیره Musca domestica بر تکثیر سلول‌های طحال موش و روش‌های استخراج آن
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده عملکرد of domestica pupae بر تکثیر splenocytes موش و روش های استخراج آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These results showed that the Musca domestica pupae hemolymph and MPL have immunomodulation effect, which provide certain reference basis for the development of natural immunopotentiator.
[ترجمه گوگل]این نتایج نشان داد که همولنف شفیره Musca domestica و MPL دارای اثر تعدیل کننده ایمنی هستند که مبنای مرجع خاصی را برای ایجاد یک تقویت کننده ایمنی طبیعی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان داد که the domestica pupae و MPL دارای اثر immunomodulation هستند که پایه ای مرجع برای توسعه immunopotentiator طبیعی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the hemolymph smear of the natural infected tick the spotted fever rickettsia revealed distinctimmunoperoxidase staining.
[ترجمه گوگل]در اسمیر همولنف کنه آلوده طبیعی، ریکتزیای تب خالدار، رنگ آمیزی متمایز ایمونوپرواکسیداز را نشان داد
[ترجمه ترگمان]در the hemolymph از the آلوده، تب spotted دیده می شد که رنگ آمیزی distinctimmunoperoxidase را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the present study, observations were made to determine if the yolk protein, vitellin, was released from the ovaries into the hemolymph without degradation during oosorption.
[ترجمه گوگل]در مطالعه حاضر، مشاهداتی برای تعیین اینکه آیا پروتئین زرده، ویتلین، از تخمدان‌ها به داخل همولنف بدون تجزیه در طی جذب ترشح می‌شود یا خیر، انجام شد
[ترجمه ترگمان]در مطالعه حاضر، مشاهدات برای تعیین اینکه آیا پروتیین نطفه، vitellin، از تخمدان به the بدون افت در طول oosorption آزاد شد، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To study the immunological and antibacterial activity of hemolymph from housefly larva.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه فعالیت ایمنی و ضد باکتریایی همولنف از لارو مگس خانگی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه the immunological و ضد میکروبی of از لارو housefly
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many kinds of proteinase inhibitors were purified from the larval hemolymph of insect ( Bombyx mori ) and characterized.
[ترجمه گوگل]بسیاری از انواع مهارکننده های پروتئیناز از همولنف لارو حشره (Bombyx mori) خالص سازی و مشخص شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انواع بازدارنده های proteinase از روش لاروی یک حشره (Bombyx)پاک شده و مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To define the antiviral activity of M. domestica larva hemolymph.
[ترجمه گوگل]برای تعریف فعالیت ضد ویروسی همولنف لارو M domestica
[ترجمه ترگمان]تعریف فعالیت ضد ویروسی M لارو domestica hemolymph
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results indicated that the parasitization could significantly inhibit the activation of the proPO in the host larval hemolymph followed by the prolonged melanization procedure.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که انگلی می تواند به طور قابل توجهی از فعال شدن proPO در همولنف لارو میزبان و به دنبال روش ملانیزاسیون طولانی مدت جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که parasitization می تواند به طور قابل توجهی از فعال سازی of در hemolymph میزبان و پیروی از روش melanization طولانی مدت ممانعت به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

همولنف یا همان خون در حشرات
مایع معادل خون در بی مهره گان

بپرس