1. The tumor nodule shows infiltrative changes along the left border, with the invasive acinar growth pattern of this carcinoma shown on the nodule (inset) (hematoxylin and eosin).
[ترجمه گوگل]ندول تومور تغییرات نفوذی را در امتداد مرز چپ نشان می دهد، با الگوی رشد آسینار مهاجم این کارسینوم روی گره (داخل) (هماتوکسیلین و ائوزین) نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]گره تومور infiltrative در امتداد مرز سمت چپ را نشان می دهد، با الگوی رشد acinar invasive در این carcinoma که در گره (inset و eosin نشان داده شده است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گره تومور infiltrative در امتداد مرز سمت چپ را نشان می دهد، با الگوی رشد acinar invasive در این carcinoma که در گره (inset و eosin نشان داده شده است)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This year's NPC session, Jiang bought hematoxylin Aspen wood to look into the AIDS orphans and AIDS affected single-parent children.
[ترجمه گوگل]جیانگ در جلسه امسال NPC، چوب هماتوکسیلین آسپن را برای بررسی کودکان یتیم مبتلا به ایدز و کودکان تک والد مبتلا به ایدز خریداری کرد
[ترجمه ترگمان]در جلسه کنگره ملی کنگره ملی خلق، جیانگ برای رسیدگی به کودکان یتیم و مبتلا به ایدز از چوب \"آسپن\" خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در جلسه کنگره ملی کنگره ملی خلق، جیانگ برای رسیدگی به کودکان یتیم و مبتلا به ایدز از چوب \"آسپن\" خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Then histopathological change of tumor were observed by hematoxylin - eosin stain and Olympus light microscope ( ×200 ).
[ترجمه گوگل]سپس تغییرات هیستوپاتولوژیک تومور با رنگ آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین و میکروسکوپ نوری Olympus (200×) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]سپس تغییر تومور در تومور با میکروسکوپ نوری hematoxylin - eosin و میکروسکوپ نوری الیمپوس (۲۰۰)مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس تغییر تومور در تومور با میکروسکوپ نوری hematoxylin - eosin و میکروسکوپ نوری الیمپوس (۲۰۰)مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. After hematoxylin - eosin staining, the pathomorphological change of liver was observed with Germany Leika Light Microscope ( ×640 ).
[ترجمه گوگل]پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین - ائوزین، تغییر پاتومورفولوژیک کبد با میکروسکوپ نوری Leika آلمان (640×) مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]پس از رنگ آمیزی hematoxylin - eosin، تغییر pathomorphological کبد با میکروسکوپ نوری آلمان Leika مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از رنگ آمیزی hematoxylin - eosin، تغییر pathomorphological کبد با میکروسکوپ نوری آلمان Leika مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hematoxylin and eosin staining and safranin O staining were used to observe the secretion of cartilage matrix.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده ترشح ماتریکس غضروف از رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین و رنگ آمیزی سافرانین O استفاده شد
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی Hematoxylin و رنگ آمیزی eosin و رنگ آمیزی O، برای مشاهده ترشح ماتریس غضروف مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رنگ آمیزی Hematoxylin و رنگ آمیزی eosin و رنگ آمیزی O، برای مشاهده ترشح ماتریس غضروف مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Familiar with tissue selection method, section, Hematoxylin Eosin ( HE ) staining, and simple microscopic examination of organs.
[ترجمه گوگل]آشنا با روش انتخاب بافت، برش، رنگ آمیزی هماتوکسیلین ائوزین (HE) و بررسی میکروسکوپی ساده اندام ها
[ترجمه ترگمان]آشنایی با روش انتخاب بافت، بخش، رنگ آمیزی Hematoxylin (b)، و بررسی میکروسکوپی ساده اندام ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آشنایی با روش انتخاب بافت، بخش، رنگ آمیزی Hematoxylin (b)، و بررسی میکروسکوپی ساده اندام ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The growth of amoebae was determined using vital stain, iodine stain, iron hematoxylin and trichrome staining methods.
[ترجمه گوگل]رشد آمیب ها با استفاده از رنگ آمیزی حیاتی، رنگ آمیزی ید، هماتوکسیلین آهن و رنگ آمیزی تری کروم تعیین شد
[ترجمه ترگمان]رشد amoebae با استفاده از لکه حیاتی، لکه ید، hematoxylin آهن و روش های رنگ آمیزی trichrome مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رشد amoebae با استفاده از لکه حیاتی، لکه ید، hematoxylin آهن و روش های رنگ آمیزی trichrome مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It is often used with a green counterstain such a fast green or a blue counterstain, e. g. hematoxylin. See staining.
[ترجمه گوگل]اغلب با یک ضد لکه سبز مانند رنگ سبز سریع یا یک ضد لکه آبی استفاده می شود g هماتوکسیلین رجوع به لکه گیری شود
[ترجمه ترگمان]آن اغلب با یک سبز رنگ سبز مانند سبز یا آبی روشن استفاده می شود گرم hematoxylin رنگ آمیزی را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن اغلب با یک سبز رنگ سبز مانند سبز یا آبی روشن استفاده می شود گرم hematoxylin رنگ آمیزی را ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Methods After perfused fixation and quick freezing, the tissues of whole CNS were cut into serial sections with cryostat followed by hematoxylin stain.
[ترجمه گوگل]روشها پس از تثبیت پرفیوژن و انجماد سریع، بافتهای کل CNS به بخشهای سریالی با کرایوستات و سپس رنگآمیزی هماتوکسیلین بریده شدند
[ترجمه ترگمان]روش های بعد از تثبیت perfused و منجمد کردن سریع، بافت های سراسر CNS به بخش های سری با cryostat به دنبال لکه hematoxylin برش داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های بعد از تثبیت perfused و منجمد کردن سریع، بافت های سراسر CNS به بخش های سری با cryostat به دنبال لکه hematoxylin برش داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Methods:The basic fuchsin method used to show the anoxic cardiac muscle was modified by prolonging the hematoxylin staining time and adding a step of hydrochloric acid alcohol differentiation.
[ترجمه گوگل]روشها: روش پایه فوشسین مورد استفاده برای نشان دادن عضله قلب بدون اکسیژن با طولانیکردن زمان رنگآمیزی هماتوکسیلین و اضافه کردن یک مرحله تمایز الکل اسید هیدروکلریک اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: روش fuchsin اولیه که برای نشان دادن ماهیچه قلبی anoxic مورد استفاده قرار گرفت، با طول زمان رنگ آمیزی hematoxylin و اضافه کردن یک گام از تمایز الکل هیدروکلریک اسید تغییر یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها: روش fuchsin اولیه که برای نشان دادن ماهیچه قلبی anoxic مورد استفاده قرار گرفت، با طول زمان رنگ آمیزی hematoxylin و اضافه کردن یک گام از تمایز الکل هیدروکلریک اسید تغییر یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A coronal section of a human brain is stained with hematoxylin and eosin.
[ترجمه گوگل]بخش تاج مغز انسان با هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شده است
[ترجمه ترگمان]بخش coronal مغز انسان آغشته به hematoxylin و eosin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخش coronal مغز انسان آغشته به hematoxylin و eosin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Representative pieces of periprosthetic tissue were embedded in paraffin blocks for routine sectioning and staining with hematoxylin and eosin.
[ترجمه گوگل]قطعات نماینده بافت پری پروتز برای برش معمولی و رنگآمیزی با هماتوکسیلین و ائوزین در بلوکهای پارافینی تعبیه شد
[ترجمه ترگمان]قطعات نمایندگی از بافت periprosthetic در بلوک های پارافین برای sectioning روتین و رنگ آمیزی با hematoxylin و eosin تعبیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قطعات نمایندگی از بافت periprosthetic در بلوک های پارافین برای sectioning روتین و رنگ آمیزی با hematoxylin و eosin تعبیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید