helter skelter

/ˈheltərˈskeltər//ˈheltəˈskeltə/

پرشتاب و به هم ریخته، درهم و برهم، ریخته و پاشیده، قاراش میش، هرکی هرکی، آشفته، باشتاب و بی نظمی، به طور درهم ریخته، باکمال آشفتگی، بطور درهم وبرهم، هرج ومرج بطوردرهم برهم، بدست پاچگی، درهم برهمی

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: in a hurried, confused manner; recklessly.

- The crowd rushed helter-skelter out of the burning building.
[ترجمه گوگل] جمعیت با عجله از ساختمان در حال سوختن بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان] جمعیت درهم و برهم از ساختمان سوزان بیرون دویدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in a disorderly, haphazard manner.

- The frightened horses ran helter-skelter.
[ترجمه گوگل] اسب‌های ترسیده به‌صورت سرگردان دویدند
[ترجمه ترگمان] اسب های هراسان از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: hurried and confused; reckless.

- The out-numbered soldiers made a helter-skelter retreat.
[ترجمه گوگل] سربازانی که تعدادشان بیشتر بود، عقب نشینی کردند
[ترجمه ترگمان] سربازان شماره numbered درهم و برهم از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: haphazard and disordered.

- There's a helter-skelter collection of boxes and old furniture in the basement.
[ترجمه گوگل] مجموعه‌ای از جعبه‌ها و مبلمان قدیمی در زیرزمین وجود دارد
[ترجمه ترگمان] مجموعه ای درهم برهم از جعبه ها و وسایل کهنه در زیر زمین وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a jumbled disorder; confused mess.

- a helter-skelter of frantic activity
[ترجمه گوگل] پناهگاه از فعالیت های دیوانه وار
[ترجمه ترگمان] هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و هرج و مرج و
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• you use helter-skelter to describe something that is hurried or disorganized. attributive adjective here but can also be used as an adverb. e.g. yugoslavia may be heading helter-skelter towards bloodshed.
a helter-skelter is a tall, spiral-shaped tower which you can slide down for fun, usually at fairgrounds.

پیشنهاد کاربران

ریخت و پاش
درهم ریختگی
به هم ریختگی
شلوغ پلوغی
Go sideways خر تو خر ، شلوغ پلوغ
هرکی جلو قاب پلو
[مستهجن ] کیری، [اصطلاح کنایه از] بسیار آزاردهنده، رومخی، اعصاب خُردکن، هَردَمبیل، بی در و پیکر، بی قاعده، بی نظم، درهم بر هم، هرکی هرکی، بی سر و سامان، خر تو خر، بی حساب و کتاب، بلبشو، قاطی پاطی
برجی که از بالا به صورت مارپیچی سُر میخوری میای پایین
هرج و مرج. درهم بر هم
she had blamed her grogginess on a helter - skelter lifestyle

بپرس