1. the fish flopped helplessly on the beach
ماهی بیهوده روی ساحل تقلا می کرد.
2. the drowning man was thrashing helplessly
مرد در حال غرق شدن با بیچارگی دست و پا می زد.
3. Cold and hungry, they drifted helplessly towards the Arctic.
[ترجمه گوگل]سرد و گرسنه، بی اختیار به سمت قطب شمال حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]سرد و گرسنه، با درماندگی به طرف قطب شمال رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرد و گرسنه، با درماندگی به طرف قطب شمال رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We slid helplessly down the slope.
[ترجمه گوگل]بی اختیار از سراشیبی سر خوردیم
[ترجمه ترگمان]با درماندگی از سراشیبی پایین آمدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با درماندگی از سراشیبی پایین آمدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The dying lamb fell, its legs flailing helplessly.
[ترجمه گوگل]بره در حال مرگ افتاد، پاهایش بی اختیار می لرزید
[ترجمه ترگمان]بره در حال مرگ پاهایش را با درماندگی تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بره در حال مرگ پاهایش را با درماندگی تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He watched helplessly as Paula fell into the icy water.
[ترجمه گوگل]او با درماندگی به سقوط پائولا در آب یخی نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که پائولا با درماندگی به آب یخ زده فرو می رفت، با درماندگی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که پائولا با درماندگی به آب یخ زده فرو می رفت، با درماندگی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He watched helplessly as his mother died an agonizing death.
[ترجمه گوگل]او با درماندگی نظاره گر مادرش بود که با مرگی دردناک درگذشت
[ترجمه ترگمان]با درماندگی به مادرش نگاه می کرد که مادرش مرگ دردناک را در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با درماندگی به مادرش نگاه می کرد که مادرش مرگ دردناک را در بر گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He slithered helplessly down the slope.
[ترجمه گوگل]بی اختیار از سراشیبی سر خورد
[ترجمه ترگمان]از سراشیبی به پایین خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از سراشیبی به پایین خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Cross-currents can sweep the strongest swimmer helplessly away.
[ترجمه گوگل]جریان های متقاطع می توانند قوی ترین شناگر را بی اختیار از خود دور کنند
[ترجمه ترگمان]جریان آب می تواند قوی ترین شناگر را با درماندگی از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جریان آب می تواند قوی ترین شناگر را با درماندگی از خود دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She watched helplessly as her husband was dragged away.
[ترجمه گوگل]او با درماندگی نگاه می کرد که شوهرش به سمت خود کشیده می شود
[ترجمه ترگمان]نا دین با درماندگی به شوهرش نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نا دین با درماندگی به شوهرش نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The old building burned down as crowds watched helplessly.
[ترجمه گوگل]ساختمان قدیمی در حالی که جمعیتی درمانده تماشا می کردند، سوخت
[ترجمه ترگمان]همان طور که جمعیت با درماندگی تماشا می کردند ساختمان قدیمی فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان طور که جمعیت با درماندگی تماشا می کردند ساختمان قدیمی فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He could only watch helplessly as the car plunged into the ravine.
[ترجمه گوگل]او فقط می توانست با درماندگی تماشا کند که ماشین در دره فرو می رود
[ترجمه ترگمان]همچنان که اتومبیل به سمت دره سرازیر می شد فقط با درماندگی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همچنان که اتومبیل به سمت دره سرازیر می شد فقط با درماندگی نگاه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Helplessly we watched our house burning.
[ترجمه گوگل]درمانده نظاره گر سوختن خانه مان بودیم
[ترجمه ترگمان]سپس ما خانه مان را در حال سوختن تماشا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس ما خانه مان را در حال سوختن تماشا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He shrugged helplessly and said nothing.
[ترجمه گوگل]بی اختیار شانه بالا انداخت و چیزی نگفت
[ترجمه ترگمان]با درماندگی شانه هایش را بالا انداخت و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با درماندگی شانه هایش را بالا انداخت و چیزی نگفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید