helmsman

/ˈhelmzˌmæn//ˈhelmzmən/

معنی: مدیر، سکان گیر، راننده، رل دار
معانی دیگر: (کشتی) سکاندار، راننده ی کشتی (یا قایق و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: helmsmen
• : تعریف: a person who steers a ship.

جمله های نمونه

1. The helmsman brought the ship about.
[ترجمه گوگل]سکاندار کشتی را آورد
[ترجمه ترگمان]سکانبان کشتی را باخود آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The old helmsman brought us about and we avoided a dangerous dash against the rocks.
[ترجمه گوگل]سکاندار قدیمی ما را به جلو آورد و ما از برخورد خطرناک با صخره ها اجتناب کردیم
[ترجمه ترگمان]سکانبان پیر ما را باخود می برد و ما از یک برخورد خطرناک در برابر صخره ها جلوگیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A helmsman is tested in a rough sea; a hero is distinguished in difficult circumstances.
[ترجمه گوگل]سکان دار در دریای مواج آزمایش می شود یک قهرمان در شرایط سخت متمایز می شود
[ترجمه ترگمان]یک سکانبان در یک دریای متلاطم آزمایش می شود؛ یک قهرمان در شرایط دشوار متمایز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The helmsman could tack the boat singlehanded.
[ترجمه گوگل]سکاندار می توانست قایق را به تنهایی ببرد
[ترجمه ترگمان]سکانبان می توانست به تنهایی قایق را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For example, closed circuit television gives the helmsman a view of the engine compartment and of the aft deck of the boat.
[ترجمه گوگل]برای مثال، تلویزیون مدار بسته به سکاندار نمای محفظه موتور و عرشه عقب قایق را می دهد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، تلویزیون مدار بسته به سکانبان یک نگاه از قسمت موتور و عرشه عقبی قایق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thirteen thousand of them were commanded by a helmsman who hadn't steered anything without wheels for more than a year.
[ترجمه گوگل]سیزده هزار نفر از آنها توسط سکانداری که بیش از یک سال بود هیچ چیزی را بدون چرخ هدایت نکرده بود، فرماندهی می کرد
[ترجمه ترگمان]سیزده هزار تن از آن ها با فرمان سکانبان که بیش از یک سال حرکت نمی کرد فرمان صادر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Suddenly he asks the helmsman what course is being steered.
[ترجمه گوگل]ناگهان از سکاندار می پرسد که چه مسیری هدایت می شود؟
[ترجمه ترگمان]ناگهان از سکانبان پرسید که چه مسیری را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In his last years as News at Ten helmsman, he became a national joke-figure.
[ترجمه گوگل]در آخرین سال‌های حضورش به عنوان سکان‌دار نیوز در تن، به یک چهره شوخی ملی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در آخرین ساله ای عمر خود به عنوان اخبار ده helmsman، او تبدیل به یک شخصیت شوخی ملی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But in a sense Helmsman is the perfect match for him.
[ترجمه گوگل]اما به یک معنا سکاندار برای او مناسب است
[ترجمه ترگمان] ولی با عقل جور در نمیاد که باه اش مطابقت داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Terror-stricken, the pirates ordered the helmsman to put in to land.
[ترجمه گوگل]دزدان دریایی وحشت زده به سکاندار دستور دادند تا به زمین بنشیند
[ترجمه ترگمان]وحشت زده، دزدان دریایی به سکانبان دستور داده بودند که به خشکی بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Helmsman, a half-length winner under Chris McCarron, paid $ 60 as the bettors' favorite.
[ترجمه گوگل]هلمسمن، برنده نیمه تمام زیر نظر کریس مک کارون، 60 دلار به عنوان بازیکن مورد علاقه شرط‌بندان پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]helmsman، برنده نیم طول زیر کریس McCarron، ۶۰ دلار به عنوان کاندیدای مورد علاقه bettors پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the officers and helmsman are familiar with the change-over from the main to the emergency steering system, or vice versa.
[ترجمه گوگل]همه افسران و سکاندار با تغییر سیستم فرمان اصلی به اضطراری و یا بالعکس آشنا هستند
[ترجمه ترگمان]تمام افسران و helmsman با تغییر سیستم به سیستم فرمان اضطراری آشنا هستند و یا بالعکس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Excuse me, helmsman, would you please ferry me across this river?
[ترجمه گوگل]ببخشید سکاندار، لطفا مرا با کشتی از این رودخانه عبور دهید؟
[ترجمه ترگمان]ببخشید، سکانبان، لطفا مرا از این رودخانه عبور بدهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The helmsman on the racing boat is the same as the commander of an army, who has to meet tactical challenges as well as being athletic.
[ترجمه گوگل]سکاندار قایق مسابقه ای همان فرمانده یک ارتش است که باید علاوه بر ورزشکار بودن، با چالش های تاکتیکی نیز مقابله کند
[ترجمه ترگمان]سکانبان در قایق مسابقه نیز مانند فرمانده یک ارتش است که باید با چالش های تاکتیکی و نیز ورزش کار برخورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Because only love is the time to the helmsman!
[ترجمه گوگل]زیرا فقط عشق زمان سکاندار است!
[ترجمه ترگمان]چون فقط عشق وقت رفتن به سکانبان است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدیر (اسم)
principal, master, moderator, administrator, manager, director, foreman, superintendent, helmsman, intendant, padrone, schoolmaster

سکان گیر (اسم)
coxswain, helmsman

راننده (اسم)
wheelman, wheelsman, driver, helmsman, steersman

رل دار (اسم)
helmsman

انگلیسی به انگلیسی

• man who steers a ship
the helmsman of a boat is the person who is steering it; a technical term.

پیشنهاد کاربران

a person who directs a ship or boat, using a handle or wheel
سُکاندار کسی است که مسئولیت ناوبری یک کَشتی، قایق و حتی سفینه فضایی را برعهده دارد. سکاندار جهت مسیر کشتی را با چرخاندن سکان تغییر می دهد. سکاندار ممکن است ناخدای کشتی باشد یا کس دیگری باشد. در کشتی های بزرگ، دیده بان هم وجود دارد که تمرکز بیشتری بر روی مشاهده مسیر دارد و اطلاعات ناوبری را در اختیار سکاندار قرار می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

I spent five years in the merchant service both as a helmsman and an able seaman.

helmsmanhelmsman
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/helmsman
helmsman ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: سکانی
تعریف: فردی که مسئول حرکت دادن دسته سکان یا فرمان سکان است

بپرس