صفت ( adjective )
• : تعریف: unshakably and incautiously determined.
- He was hell-bent on getting revenge.
[ترجمه گوگل] او مشتاق انتقام گرفتن بود
[ترجمه ترگمان] اون می خواست انتقام بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون می خواست انتقام بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You seem to be hell-bent on destroying your chances for success!
[ترجمه گوگل] به نظر می رسد که شما در صدد از بین بردن شانس موفقیت خود هستید!
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد که داری شانست رو برای موفقیت نابود می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] به نظر میاد که داری شانست رو برای موفقیت نابود می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in a rashly determined or rapid manner.