hell

/ˈhel//hel/

معنی: عالم اسفل، دوزخ، جهنم، عالم اموات
معانی دیگر: (اغلب h بزرگ) جهنم، هاویه، درک، (مجازی) محل درد و رنج جسمی و روحی، (خودمانی - اغلب با: around) لهو و لعب کردن، عیش و نوش کردن، (در هر کاری) زیاده روی و بی پروایی کردن، (ناپسند - حرف ندا به نشان خشم یا آزردگی و غیره) اصلا و ابدا!، درک !، هرگز!، جهنم !، ابدا ابدا!، دوزخیان، جهنمیان، نیروی جهنمی، قدرت شیطانی، شیطان و فرشتگان گمراه او، سروصدا راه انداختن

بررسی کلمه

ادغام ( contraction )
• : تعریف: contracted form of "he will".
اسم ( noun )
(1) تعریف: in some religions, the place where the souls of wicked people are punished after death.
متضاد: heaven, paradise

(2) تعریف: torment, suffering, or misery.
متضاد: heaven, paradise
مشابه: rack

(3) تعریف: the supposed abode of evil spirits.
متضاد: heaven

(4) تعریف: a verbal beating.

- I gave him hell for being late.
[ترجمه emad] من به خاطر دیر آمدنش زندگی را بر او تلخ کردم
|
[ترجمه Arta] حسابش را به خاطر دیر کردن رسیدم
|
[ترجمه سوفیا] من خیلی منتظر بودم
|
[ترجمه گوگل] من به خاطر دیر آمدن به او جهنم دادم
[ترجمه ترگمان] من براش خیلی وقت گذاشتم که دیر کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: (informal) used as an intensive.

- That's a hell of a car you have.
[ترجمه emad] این ( ماشین ) خیلی از ماشینی که تو داری بهتر است.
|
[ترجمه Arta] چه ماشین خفنیه که تو داری، ایول!
|
[ترجمه گوگل] این ماشین جهنمی است که شما دارید
[ترجمه ترگمان] عجب ماشینیه که داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- What a hell of a thing to say to me!
[ترجمه گوگل] چه جهنمی به من گفتن!
[ترجمه ترگمان] چه حرفی برای گفتن به من می زنی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to express surprise, dislike, irritation, or the like.

جمله های نمونه

1. hell of a (helluva)
(خودمانی) بسیار،خیلی

2. to hell with friendship, i want my money!
دوستی به درک،من پولم را می خواهم !

3. "get the hell away !" she hissed
((برو گمشو !)) او با پرخاش گفت.

4. all hell breaks loose
غوغا به پا شدن،جنجال راه افتادن

5. all hell broke loose
یکدفعه غوغا به پا شد،ناگهان محشر شد

6. be hell on
(خودمانی) 1- بسیار دردناک بودن (برای کسی) 2- بسیار سختگیر بودن 3- بسیار آسیب آور بودن

7. harrow hell
(قدیمی - در مورد عیسی) وارد شدن به دوزخ و نجات دادن پیامبران و نیکان پیش از مسیحیت

8. raise hell
شر به پا کردن،سخت اعتراض کردن،جنجال راه انداختن

9. till hell freezes over
تا جهنم یخ بزند،هر چه دلت می خواهد،وقت گل نی

10. to hell in a handbasket
(قدیمی - خودمانی) به سرنوشت تاریک و جهنمی،به فلاکت

11. to hell with
به جهنم ! مرده شورش را ببرند!،به درک

12. get the hell out of here!
از اینجا گورت را گم کن !

13. what the hell were you doing there?
آنجا خبر مرگت چه می کردی ؟

14. where the hell is his house?
خانه اش در کدام خراب شده ای است ؟

15. for the hell of it
(خودمانی) بدون دلیل،همینطوری،بیخودی

16. give (someone) hell
(به کسی) بسیار سخت گیری کردن،به تنگ آوردن

17. he is a hell of a lot better than his son
او یک دنیا از پسرش بهتر است.

18. the belief in hell presupposes the existence of life after death
اعتقاد به دوزخ بر این فرض استوار است که پس از مرگ هم زندگی وجود دارد.

19. their divorce was hell
طلاق آنها بسیار سخت بود.

20. this is one hell of a lie!
این درست یک دروغ محض است !

21. catch (or get) hell
(خودمانی) مورد گوشمالی شدید قرار گرفتن

22. the road to hell is paved with good intentions
راه جهنم با نیت های خوب سنگفرش شده است

23. all the fiends of hell
همه ی شیاطین جهنم

24. damned souls burning in hell
ارواح لعنت شده ای که در آتش جهنم می سوزند

25. he was consigned to hell
به درک واصل شد.

26. the children were raising hell in the next room
بچه ها در اتاق مجاور غوغا بپا کرده بودند.

27. the sinful shall go to hell
گناهکاران به جهنم خواهند رفت.

28. scare (or beat, etc. ) the hell out of someone
کسی را سخت ترساندن (یا زدن و غیره)

29. after death, sinners will go to hell
پس از مرگ گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

30. friday night was their night to hell a little
شب های جمعه،شب بی عاری و عشرت آنان بود.

31. his boss made his life a hell
رئیسش زندگی را بر او تلخ کرده بود.

32. my life with her was absolute hell
زندگی من با آن زن جهنم به تمام معنی بود.

33. the perpetual torment of sinners in hell
زجر ابدی گناهکاران در جهنم

34. they came to the city to hell around
آنان برای شیطنت به شهر می آمدند.

35. raise cain (or the devil or hell or a rumpus or the roof, etc. )
بسیار خشمگین شدن،محشر به پا کردن،شور و شر ایجاد کردن

36. if your father finds out, you'll catch hell
اگر پدرت بفهمد روزگارت سیاه خواهد شد.

37. living with her was like living in hell
زندگی کردن با او مثل زندگی در جهنم بود.

38. they were condemned to go through the hell of war
آنان محکوم بودند که جهنم جنگ را به خود هموار کنند.

39. this poem is a symbolic representation of hell
این شعر تصویری نمادین از جهنم است.

40. unless you repent you shall go to hell
اگر توبه نکنی به جهنم خواهی رفت.

41. they broke the neighbor's window just for the hell of it!
بیخود و بی جهت شیشه ی همسایه را شکستند!

42. the innocent shall go to heaven and the sinful to hell
بی گناهان به بهشت و گناهکاران به دوزخ خواهند رفت.

43. the bigotry of a christian who thinks all non-christians will go to hell
کوته فکری یک فرد مسیحی که فکر می کند همه ی غیرمسیحیان به جهنم خواهند رفت

مترادف ها

عالم اسفل (اسم)
acheron, tartarus, hades, hell, nether world

دوزخ (اسم)
acheron, tartarus, hell, inferno, pandemonium, gehenna

جهنم (اسم)
tartarus, hades, hell, inferno, gehenna, avernus

عالم اموات (اسم)
hell, nether world, underworld

انگلیسی به انگلیسی

• place of punishment and torture where the wicked are sent after their death; misery, torment
damn!, confound it! (used to express displeasure, irritation, etc.)
in christianity and some other religions, hell is the place where wicked people are believed to go and be punished when they die.
if you say that a situation is hell, you mean that it is extremely unpleasant; an informal use.
people use hell when they are angry or excited about something; an informal or rude use which some people find offensive.
if you say that all hell broke loose, you mean that there was suddenly a lot of arguing or fighting.
if someone gives you hell, they are very severe and cruel to you.
to play hell with something means to have a bad effect on it.
if someone does something for the hell of it, they do it for fun or for no particular reason.
people use a hell of or one hell of to emphasize the amount or size of something.
some people use like hell to emphasize how strong an action or quality is.
people say to hell with something when they want to show that they do not care about it.
people sometimes use the hell after words such as `what', `who', `where' and `why' to emphasize a question; a rude or offensive expression.

پیشنهاد کاربران

بیت السقر. [ ب َ تُس ْ س َ ق َ ] ( اِخ ) دوزخ. ( ناظم الاطباء ) .
۱ - به معنای جهنم و دوزخ است.
۲ - به جمله معنای منفی می دهد.
مثال ها:
Sit down بنشین
Sit the hell down بتمرگ
Who did that? کی این کار رو کرد؟
Who the hell did that? کدوم خری این کار رو کرد؟
جهنم
مثال: He felt like he was in hell during the exam.
او احساس کرد وقتی در آزمون بود، دارد به جهنم فرو می رود.
Go to hell برو به درک، برو به جهنم
Hell جهنم، تجربه تلخ، لعنتی
راستی. . .
واقعا. . .
می گم. . .
ببینم. . .
حرف ندا به معنی عمرا .
مسخره شدی در حد لالیگا
Hell در اصل به معنی جهنمه ولی برای چیز های دیگه هم به کار میره. مثلا:
What the hell
چی! چه سَمّیه؟! چه اتفاقی افتاد؟!
Go to hell
برو گمشو! برو به درک! بری به جهنم!
What's that hella thing
...
[مشاهده متن کامل]

اون دیگه چه کوفتیه؟! اون دیگه چه سَمّیه؟! این دیگه
کدوم چیز صاحب مرده ایه؟
Hell yeah
حتما! آره معلومه! آخ جون!
Hell no
عمرا! اصلا فکرشم نکن! نه خیر! ای بابا!
Hella good
عالی. مهشره! معرکه.
Hella bad
افتضاح. گندش بزنن! خیلی خیلی بد.

برای تاکید بیشتر به کار میرود ( مودبانه نیست )
Who the hell are you
تو دیگه کدوم . . . هستی ؟
۱. جهنم
۲. پیشوند تاکیدی ( قبل از رد یا تایید میاد. مثلا yes یا no )
گاهی فقط میگن hell که از بقیه جمله میشه فهمید منظورش بله است یا خیر
؟How the hell did you find me
دهنتو سرویس چطوری پیدام کردی؟
Hell no معلونه که نه
1_ این واژه، گاهی معنای �جهنم و درک و. . . داره.
you'll catch hell
شما به درک خواهید رفت.
2_ اما، گاهی هم معنای《 اشتباه، خبط، خطا، سقیم، سهو و . . . 》داره و مترادف با کلمات Mistake و Wrong و . . . ست.
...
[مشاهده متن کامل]

A_�shame on you شرم بر تو !
B_ What the hell did i do مگه من چی کار ( چه خطایی ) کردم؟

عالم دوزخ . جهنم
به معنی لعنتی یا همونfucking هست ولی یکم مودبانه تره البته در جاهای formal یا رسمی به هیچ عنوان استفاده نشه!
مثال: What the hell is going on?
اینجا چه اتفاقی افتاده دیگه؟
shut the hell up
دهنتو ببند!
گاهی در جمله برای نشان دادن تعجب به کار میرود که معادل "لا مصب" است.
دوزخ. Hell is very bad
مسخره بازی
The hell with it
به جهنم
به جهنم، جهنم
مثلا hell maybe he did it, at times you weren't in the mood
به جهنم، ممکنه زمانی که شما حالشو نداشتی انجامش بده
دوزخ

جهنم
باهاش میشه استلاح های زیادی ساخت
Who the hell are you - تو چی خری هسی
What the hell did you say_چه گهی خوردی
Where the hell were you_کدوم گوری بودی
What the hell did you do_چه غلطی کردی
دوزخ، جهنم
جهنم_جهنمی بودن_
مثل جهنم گرمه = Hot as hell
جهنمی بودن
جهنم

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس