صفت ( adjective )
• : تعریف: coiled or curving in the form of a spiral.
اسم ( noun )
مشتقات: helicoidal (adj.)
مشتقات: helicoidal (adj.)
• : تعریف: a curved surface generated by a straight line moving around an axis so as to cut a fixed helix.
helicoid
مارپیچ سان، پیچه سان (مانند صدف برخی سخت پوستان) (helicoidal هم می گویند)، بشکل پوسته حلزون، حلزونی
بررسی کلمه
تخصصی
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
[هندسه] پیچ وار؛ سطح مارپیچی؛ سطح حاصل از دوران کمان یا خط راستی که هم زمان با دوران حول محور ثابتی در امتداد آن محور حرکت می کند ضمن این که نسبت سرعت دوران به سرعت حرکت خطی در امتداد محور ثابت است.
helicoid ( ریاضی )
واژه مصوب: پیچوار
تعریف: رویهای حاصل از حرکت یک خم مسطح یا نامسطح که حول خط ثابتی دوران می کند و درعینحال، در راستای آن خط انتقال می یابد به طوری که نسبت آهنگ دوران و آهنگ انتقال ثابت است
واژه مصوب: پیچوار
تعریف: رویهای حاصل از حرکت یک خم مسطح یا نامسطح که حول خط ثابتی دوران می کند و درعینحال، در راستای آن خط انتقال می یابد به طوری که نسبت آهنگ دوران و آهنگ انتقال ثابت است