1. world hegemony
جهان چیری،چیرگی بر جهان
2. The final key to Europe's world hegemony was her military superiority.
[ترجمه گوگل]کلید نهایی هژمونی جهانی اروپا برتری نظامی او بود
[ترجمه ترگمان]آخرین کلید برتری جهانی اروپا برتری نظامی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The three nations competed for regional hegemony.
[ترجمه گوگل]این سه کشور برای هژمونی منطقه ای رقابت کردند
[ترجمه ترگمان]این سه کشور برای برتری منطقه ای رقابت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The result was either docile acquiescence to the hegemony of bourgeois culture or schizophrenia.
[ترجمه گوگل]نتیجه یا رضایت مطیع هژمونی فرهنگ بورژوایی یا اسکیزوفرنی بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه آن یا تسلیم مطیع به استیلای فرهنگ بورژوا و یا schizophrenia بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The historical legacy of this hegemony continues to have a profound influence on the contemporary political landscape.
[ترجمه گوگل]میراث تاریخی این هژمونی همچنان تأثیر عمیقی بر چشمانداز سیاسی معاصر دارد
[ترجمه ترگمان]میراث تاریخی این برتری، تاثیر عمیقی بر چشم انداز سیاسی معاصر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The meanest kids appreciated his hegemony and stuck to him like magnets on a refrigerator.
[ترجمه گوگل]پست ترین بچه ها از هژمونی او قدردانی کردند و مانند آهن ربا روی یخچال به او چسبیدند
[ترجمه ترگمان]پست ترین بچه ها برتری او را درک کردند و مثل اهن ربا در یخچال به او چسبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This is diplomatic language for joint hegemony and a proposed sellout of the Peloponnesian League.
[ترجمه گوگل]این زبان دیپلماتیک برای هژمونی مشترک و پیشنهاد فروش اتحادیه پلوپونز است
[ترجمه ترگمان]این زبان دیپلماتیک برای هژمونی مشترک و پیشنهاد پیشنهادی لیگ Peloponnesian است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So effective was hegemony around the poor law that it continued throughout the preindustrial period and the period of rapid growth.
[ترجمه گوگل]هژمونی پیرامون قانون ضعیف آنقدر مؤثر بود که در سراسر دوره ماقبل صنعتی و دوره رشد سریع ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، موثر بر قانون فقر حاکم بود که در طول دوره preindustrial و دوره رشد سریع ادامه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Executive hegemony is also facilitated by institutional arrangements that combine, rather than separate, the legislative and executive branches.
[ترجمه گوگل]هژمونی اجرایی نیز با ترتیبات نهادی تسهیل می شود که قوه مقننه و مجریه را به جای جدایی از یکدیگر ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]استیلای اجرایی با ترتیبات سازمانی که ترکیب می شوند به جای جدا کردن بخش های قوه مقننه و اجرایی تسهیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It fights for its own hegemony in literature; wherever it triumphs, the older genres go into decline.
[ترجمه گوگل]برای هژمونی خود در ادبیات مبارزه می کند هر جا که پیروز شود، ژانرهای قدیمی رو به افول می روند
[ترجمه ترگمان]این کشور برای برتری خود در ادبیات مبارزه می کند؛ هر جایی که به پیروزی هایی دست یابد، ژانرهای قدیمی تر به زوال می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Hegemony evolves in an extensive but temporary form, equilibrium is only relative.
[ترجمه گوگل]هژمونی به شکل گسترده اما موقتی تکامل می یابد، تعادل فقط نسبی است
[ترجمه ترگمان]Hegemony در یک شکل گسترده اما موقتی رشد می کند، تعادل فقط نسبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Britain, France, the United States and Japan all aspired to hegemony after the end of World War I.
[ترجمه گوگل]بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده و ژاپن همگی پس از پایان جنگ جهانی اول آرزوی هژمونی داشتند
[ترجمه ترگمان]بریتانیا، فرانسه، ایالات متحده و ژاپن همگی خواهان برتری بعد از پایان جنگ جهانی اول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Without this continuing endorsement Gloucester could not have maintained so wide a hegemony.
[ترجمه گوگل]بدون این حمایت مستمر گلوستر نمی توانست هژمونی گسترده ای را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]بدون این حمایت مستمر، Gloucester نمی توانست این همه برتری را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The State exercises coercion, but civil society performs the function of maintaining hegemony, or domination by consent.
[ترجمه گوگل]دولت اعمال اجبار می کند، اما جامعه مدنی وظیفه حفظ هژمونی یا سلطه را با رضایت انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]دولت تحت فشار قرار می گیرد، اما جامعه مدنی وظیفه حفظ برتری یا سلطه بر رضایت را انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید