hefty

/ˈhefti//ˈhefti/

معنی: قوی، سنگین، ثقیل
معانی دیگر: پر وزن، نیرومند، درشت اندام، پرزور، محکم، جانانه، مردافکن، مقدار زیاد، (عامیانه)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: heftier, heftiest
مشتقات: heftily (adv.), heftiness (n.)
(1) تعریف: of considerable weight or bulk.
متضاد: light
مشابه: heavy, ponderous, weighty

- She had to carry her hefty suitcase all the way up to the sixth floor.
[ترجمه A.A] او مجبور بودچمدان سنگینش را همه راه تاطبقه ششم حمل کند
|
[ترجمه گوگل] او مجبور شد چمدان سنگین خود را تا طبقه ششم حمل کند
[ترجمه ترگمان] تمام راه را تا طبقه ششم برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of a person, large and strong.
متضاد: slight
مشابه: burly

- Her husband is hefty like a sumo wrestler.
[ترجمه گوگل] شوهرش مثل یک کشتی گیر سومو تنومند است
[ترجمه ترگمان] شوهرش مثل کشتی گیر سومو سنگین و سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a hefty majority
اکثریت قابل ملاحظه

2. a hefty suitcase
چمدان سنگین

3. a hefty wrestler
کشتی گیر گردن کلفت

4. i delivered a hefty blow to his chin
یک مشت جانانه به چانه ی او زدم.

5. a couple of big, hefty books
یک جفت کتاب بزرگ و سنگین

6. his answer was a hefty punch on my chin
پاسخش مشت محکمی بر چانه ام بود.

7. We have a hefty dossier on his exploits in the war.
[ترجمه گوگل]ما یک پرونده سنگین در مورد بهره برداری های او در جنگ داریم
[ترجمه ترگمان]ما یه پرونده سنگین رو در مورد شاهکارهای اون در جنگ داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The film also contains a hefty dose of comedy.
[ترجمه گوگل]این فیلم همچنین حاوی مقدار زیادی کمدی است
[ترجمه ترگمان]همچنین این فیلم حاوی مقدار قابل توجهی از کمدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was quite a hefty woman.
[ترجمه گوگل]او یک زن بسیار تنومند بود
[ترجمه ترگمان]زن تنومندی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her brothers were both hefty men in their forties.
[ترجمه گوگل]برادران او هر دو مردی جثه و چهل ساله بودند
[ترجمه ترگمان]برادرانش در چهل سالگی مردان تنومند بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government received a hefty dose of bad news this week.
[ترجمه گوگل]دولت این هفته اخبار بد زیادی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت در این هفته مقدار هنگفتی از اخبار بد دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Insurance companies face hefty payouts for storm damage.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه با پرداخت های سنگینی برای خسارت طوفان مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه برای خسارت طوفان با پرداخت جریمه های سنگین مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He gave the door a hefty kick.
[ترجمه گوگل]او یک لگد سنگین به در زد
[ترجمه ترگمان]ضربه محکمی به در زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They sold it easily and made a hefty profit.
[ترجمه گوگل]آنها به راحتی آن را فروختند و سود زیادی به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به راحتی آن را فروختند و سود هنگفتی به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don had a hefty roll of flab overhanging his waistband.
[ترجمه گوگل]دان یک رول ضخیم بزرگ روی کمرش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی چربی زیر کمربندش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There are hefty charges across the board for one-way rental.
[ترجمه گوگل]هزینه های سنگینی برای اجاره یک طرفه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]هزینه سنگینی زیادی روی صفحه اجاره یه طرفه هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قوی (صفت)
mighty, hard, solid, valid, drastic, keen, strong, fierce, heavy, formidable, stark, bouncing, brawny, stalwart, boisterous, forcible, powerful, potent, intense, violent, buxom, vigorous, hefty, stocky, forceful, lusty, high-powered, high-pressure, irresistible, stoutish, towering, two-handed, walloping

سنگین (صفت)
hard, serious, earnest, sober, laden, heavy, ponderous, burdensome, onerous, lumpish, lumpy, grave, hefty, weighty, cumbersome, loggy, logy, demure, unwieldy, saturnine, stodgy, weighted

ثقیل (صفت)
hefty

انگلیسی به انگلیسی

• big, powerful; heavy, weighty
hefty means very large in size, weight, or amount; an informal word.

پیشنهاد کاربران

۱. قوی. تنومند. هیکل دار. ۲. هنگفت. حسابی. پر و پیمان. زیاد ۳. محکم. قایم ۴. سنگین
مثال:
At the peak of the economic crisis and inflation in the United States, after October 7, Biden authorized the sending of hefty financial aid to Israel and asked Congress to approve aid packages for Israel.
...
[مشاهده متن کامل]

در اوج بحران اقتصادی و تورم در ایالات متحده، بعد از ۷ اکتبر، بایدن اجازه کمک مالی هنگفت {و سنگین} به اسرائیل را داد و از کنگره درخواست کرد بسته های حمایتی برای اسرائیل را تصویب کند.

Meaning:
very large in size, weight, or amount
:SYN
1 ) heavy - weighty
2 ) big
e. g.
What is Burning Man? All you need to know about the festival and floods
. . .
What happens next?
...
[مشاهده متن کامل]

Some attendees told the Reuters news agency that a steady stream of vehicles have left since predawn, many struggling through the rain - fuelled slop
The exit is via an unpaved, 8km ( five - mile ) dirt road out to the nearest highway. Photos shared online showed ⭐hefty ( =big ) recreational vehicles⭐ sunk up to the tyre rims in mud, with some using boards under the wheels to help get traction
Organisers urged partygoers to consider leaving on Tuesday to “alleviate large amounts of congestion” expected on Monday

هِنگُفت
یقور
بزرگ - با عظمت - سترگ - درشت - گنده - ستبر - لنبه - گت - تنومند - حجیم - پرجسم - کلان - کت و کلفت - گسترده - جاگیر - دست و پاگیر - در مقیاس بزرگ - قابل ملاحظه - محکم - قابل توجه

بپرس