heedful

/ˈhiːdfəl//ˈhiːdfəl/

معنی: مواظب، متوجه
معانی دیگر: متوجه، مواظب

جمله های نمونه

1. You should be more heedful of advice.
[ترجمه گوگل]شما باید بیشتر مراقب توصیه ها باشید
[ترجمه ترگمان]باید بیشتر دقت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hence the enlightened ruler is heedful, and the good general full of caution.
[ترجمه گوگل]از این رو فرمانروای روشن بین هوشیار است و ژنرال خوب پر از احتیاط
[ترجمه ترگمان]از این رو، فرمانروای روشنفکر دقت کرده و کل احتیاط را پر از احتیاط می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Being heedful means the teachers should become active learners with open mind.
[ترجمه گوگل]هشیار بودن به این معناست که معلمان باید با ذهن باز به یادگیرندگان فعال تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]دقیق بودن به این معنی است که معلمان باید با ذهن باز به دانش آموزان فعال تبدیل شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These adjectives mean mindful or heedful of something.
[ترجمه گوگل]این صفت ها به معنای توجه یا توجه به چیزی است
[ترجمه ترگمان]این صفات به این معنی است که توجه و توجه به چیزی را به خود جلب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If in doubt, we should be heedful of the maxim Primum non nocere: first,[Sentence dictionary] do no harm.
[ترجمه گوگل]اگر شک داریم، باید به اصل Primum non nocere توجه کنیم: اولاً، [فرهنگ جملات] هیچ آسیبی وارد نکن
[ترجمه ترگمان]اگر در تردید، ما باید دقت the maxim non را داشته باشیم: اول، [ فرهنگ لغت نامه ] هیچ ضرری ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A stronger China is becoming less heedful of Deng's strategy of caution.
[ترجمه گوگل]چین قوی تر به استراتژی احتیاط دنگ توجه کمتری می کند
[ترجمه ترگمان]چین قوی تر نسبت به راهبرد احتیاط دنگ به دقت بیشتری توجه نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The heedful do not die; the heedless are like unto the dead.
[ترجمه گوگل]مراقبان نمی میرند; غافلان مانند مردگانند
[ترجمه ترگمان]The نمرده، بی اعتنایی به مردگان شباهت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They cannot realize the horror of the heedful preparations.
[ترجمه گوگل]آنها نمی توانند وحشت ناشی از آمادگی های هوشیارانه را درک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها نمی توانند وحشت این تدارکات را درک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And the military, despite its intermittently heavy-handed responses, is heedful of public sentiment to a degree unprecedented under the old regime.
[ترجمه گوگل]و ارتش، علی‌رغم پاسخ‌های متناوب سخت‌گیرانه‌اش، تا حدی به احساسات عمومی توجه می‌کند که در رژیم قدیمی بی‌سابقه است
[ترجمه ترگمان]و ارتش علی رغم واکنش های intermittently مکرر آن، نسبت به احساس عمومی نسبت به درجه ای که در رژیم قدیمی بی سابقه است، دقت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There will come to be people who'll hurt you. . . so you need to continue trusting. . . just be heedful.
[ترجمه گوگل]افرادی پیدا خواهند شد که به شما صدمه خواهند زد بنابراین باید به اعتماد خود ادامه دهید فقط مراقب باش
[ترجمه ترگمان]برای کسانی خواهند آمد که به شما صدمه خواهند زد، بنابراین شما باید به اعتماد به اعتماد ادامه دهید، فقط دقت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مواظب (صفت)
careful, alert, trim, advertent, attentive, cautious, watchful, mindful, solicitous, heedful, tidy, attent, surveillant, considerate, dutiful, forethoughtful, overwarm

متوجه (صفت)
careful, alert, advertent, attentive, mindful, facing, heedful, setting off

انگلیسی به انگلیسی

• carefully attentive, mindful

پیشنهاد کاربران

paying careful attention to something or someone
صفت، رسمی
توجه دقیق به چیزی یا کسی
heedful of /The government should be heedful of the impact of inflation on savings.
He was heedful of the traffic rules and always wore his seat belt.
...
[مشاهده متن کامل]

She was a heedful student who never missed a deadline.
They were heedful of the dangers of the forest and stayed on the marked trail.
He advised his son to be heedful of his words and actions.
She was not heedful of the warning signs and ended up in trouble.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/heedful
محتاط
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : heed
✅️ اسم ( noun ) : heed
✅️ صفت ( adjective ) : heedful / heedless
✅️ قید ( adverb ) : heedfully / heedlessly
با اعتنا

بپرس