اسم ( noun )
• (1) تعریف: a solid row of bushes, often used to mark a boundary.
- The property is bordered by a hedge of boxwood.
[ترجمه گوگل] این ملک با پرچینی از شمشاد محدود شده است
[ترجمه ترگمان] یکی از property در حاشیه درخت boxwood است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یکی از property در حاشیه درخت boxwood است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a means of limiting the extent of possible loss by acting ahead of time to compensate for it.
• مشابه: precaution
• مشابه: precaution
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: hedges, hedging, hedged
حالات: hedges, hedging, hedged
• (1) تعریف: to protect (risks) against failure by acting ahead of time to compensate for or limit possible loss.
- I hedged my bets at the racetrack.
[ترجمه گوگل] من شرط هایم را در پیست مسابقه پرچین کردم
[ترجمه ترگمان] من با طفره رفتن از شرط های خود در مسابقه راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من با طفره رفتن از شرط های خود در مسابقه راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She hedged the contract with a contingency clause.
[ترجمه گوگل] او قرارداد را با یک بند احتمالی پوشش داد
[ترجمه ترگمان] اون با یه بند مخصوص قرارداد بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون با یه بند مخصوص قرارداد بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to enclose or mark off as with a boundary such as a hedge (usu. fol. by in).
- Tall weeds hedged in the playing field on three sides.
[ترجمه گوگل] علف های هرز بلند در زمین بازی از سه طرف پرچین شده اند
[ترجمه ترگمان] علف های بلند قد برافراشته در میدان بازی نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] علف های بلند قد برافراشته در میدان بازی نشسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to avoid commitment to a position or opinion by qualifying or evading; equivocate.
• مشابه: equivocate
• مشابه: equivocate
- When asked for an answer, he hedged, saying that he needed to discuss the matter with his colleagues.
[ترجمه گوگل] هنگامی که از او برای پاسخ خواسته شد، او هدر داد و گفت که باید این موضوع را با همکارانش در میان بگذارد
[ترجمه ترگمان] هنگامی که از او درخواست پاسخ شد، او طفره رفت و گفت که باید در مورد این موضوع با همکاران خود بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هنگامی که از او درخواست پاسخ شد، او طفره رفت و گفت که باید در مورد این موضوع با همکاران خود بحث و تبادل نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید