heckler

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who disrupts a performance or public address with annoying remarks or questions.

- The comic's routine was almost ruined by hecklers.
[ترجمه گوگل] روال کمیک تقریباً توسط هکرها خراب شد
[ترجمه ترگمان] حرف های خنده دار مربوط به داستان های خنده دار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The heckler was ejected from the hall by a couple of police officers.
[ترجمه گوگل]هکر توسط چند افسر پلیس از سالن بیرون رانده شد
[ترجمه ترگمان]تعدادی از افسران پلیس از سرسرا بیرون آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The heckler was ejected from the meeting.
[ترجمه گوگل]هکر از جلسه اخراج شد
[ترجمه ترگمان]The از جلسه اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As he began his speech, a heckler called out asking for his opinion on gun control.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او سخنرانی خود را آغاز کرد، مردی فریاد زد و نظر او را در مورد کنترل اسلحه جویا شد
[ترجمه ترگمان]وقتی نطق خود را آغاز کرد، a از او خواست که نظر خود را درباره کنترل اسلحه جویا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The heckler made a score off the referee.
[ترجمه گوگل]هکر از داور گل زد
[ترجمه ترگمان]The داور را از داور حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The heckler refused to be put down.
[ترجمه گوگل]سرکش حاضر به سرکوب نشدن نشد
[ترجمه ترگمان]The از تسلیم شدن خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heckler was ejected from the auditorium for creating a disturbance.
[ترجمه گوگل]هکر به دلیل ایجاد مزاحمت از سالن بیرون انداخته شد
[ترجمه ترگمان]The برای ایجاد مزاحمت از تالار بیرون آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Colonel peered from side to side trying to locate the heckler.
[ترجمه گوگل]سرهنگ از این طرف به آن طرف نگاه کرد و سعی کرد مکان هکر را پیدا کند
[ترجمه ترگمان]سرهنگ به طرف دیگر نگاه کرد و سعی کرد جای heckler را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One advantage of so large a hall was the inability of all but the most vocal heckler to make himself heard.
[ترجمه گوگل]یکی از مزیت‌های سالنی به این بزرگی این بود که همه افراد به جز پر سر و صداترین افراد نمی‌توانستند صدای خود را به گوش دیگران برسانند
[ترجمه ترگمان]یک سو استفاده از این تالار بزرگ، ناتوانی همه vocal بود که به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the prosecution evidence, Joyce then punched the heckler in the face.
[ترجمه گوگل]بر اساس شواهد دادستانی، جویس سپس با مشت به صورت هکر زد
[ترجمه ترگمان]طبق شواهد دادستانی، جو یس با مشت به صورتش مشت زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who badgers, harasser
a heckler is someone who interrupts a speaker at a public meeting by shouting or making rude remarks.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person who interrupts or annoys a speaker with comments or questions 📣
🔍 مترادف: Disruptor
✅ مثال: The speaker was interrupted by a heckler in the audience.
بر هم زننده و اخلالگر {سخنرانی}
مثال:
I flattened a drunken heckler
من یک اخلال گرِ سخنرانیِ مست را با خاک یکسان کردم.
خرمگس معرکه، مجلس خراب کن،
اخلال گر
هوچی، هوچی گر
اغتشاشگر
حضار - تماشاچی
هو کننده
بر هم زننده جلسه سخنرانی،

بپرس