hebdomad

/ˈhebdəˌmæd//ˈhebdɒməd/

معنی: هفت، عدد هفت، شماره هفت، هفته
معانی دیگر: هفت روز

جمله های نمونه

1. The origin is the "Hebdomad Reiteration" in ZhouYi and Zen Ideology of Buddhism.
[ترجمه گوگل]منشأ "تکرار هبدوماد" در ایدئولوژی ژوئی و ذن بودیسم است
[ترجمه ترگمان]منشا \"Hebdomad reiteration\" در ZhouYi و ایدئولوژی Zen بودیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Now in its ordinal hebdomad in American theatres, the film, directed by Brett Ratner, has as yet condemned in extra than $117 million.
[ترجمه گوگل]این فیلم به کارگردانی برت رتنر که اکنون در اکران معمولی خود در سینماهای آمریکا قرار دارد، تاکنون بیش از 117 میلیون دلار را محکوم کرده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در نمایش های ترتیبی خود در تئاترهای آمریکایی، این فیلم به کارگردانی برت Ratner هنوز به بیش از ۱۱۷ میلیون دلار محکوم نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That whole hebdomad is designated Teacher Appreciation Week at the National PTA. It's a time to reinforce aid and esteem because teachers and the education profession.
[ترجمه گوگل]کل این هبدومد به عنوان هفته قدردانی از معلم در PTA ملی تعیین شده است این زمان برای تقویت کمک و احترام است زیرا معلمان و حرفه آموزش و پرورش
[ترجمه ترگمان]این هفته، هفته قدردانی از معلم در اداره ملی مخابرات است این یک زمان برای تقویت کمک و احترام به خاطر معلمان و حرفه آموزشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rumors about the marriage intensified this hebdomad afterward a presidential spokesman said Cecilia Sarkozy would skip a state meet to Morocco next week.
[ترجمه گوگل]شایعات در مورد این ازدواج پس از آن تشدید شد که سخنگوی ریاست جمهوری گفت سسیلیا سارکوزی از یک نشست دولتی در مراکش در هفته آینده صرف نظر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]شایعات در مورد ازدواج این hebdomad پس از آن که یک سخنگوی ریاست جمهوری گفت که سیسیلیا سارکوزی هفته آینده با مراکش دیدار خواهد کرد، شایعات در مورد ازدواج شدیدتر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pure pressure on women executives these life came into converge final hebdomad at a conference of the 100 Women in Hedge Funds group.
[ترجمه گوگل]فشار محض بر مدیران زن در این زندگی در کنفرانسی از گروه 100 زن در صندوق های تامینی به هم نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]فشار خالص بر روی مدیران اجرایی زن در یک کنفرانس ۱۰۰ زن در گروه صندوق های دولتی به hebdomad نهایی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The students are learning Unit 3 this week, and afterward hebdomad they'll be learning Unit
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان در این هفته واحد 3 را یاد می‌گیرند و پس از آن، واحد را یاد می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان این هفته واحد ۳ هستند، و بعد از آن واحد آموزش داده خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Official photographs of the 54-year-old chairman vacationing in gray Siberia last hebdomad showed him fishing with his shirt off to display a well-honed torso.
[ترجمه گوگل]عکس‌های رسمی رئیس ۵۴ ساله در حال گذراندن تعطیلات در سیبری خاکستری، او را با پیراهن در حال ماهیگیری نشان می‌دهد تا نیم تنه‌ای خوش‌رنگ را به نمایش بگذارد
[ترجمه ترگمان]عکس های رسمی این رئیس ۵۴ ساله که در تعطیلات خاکستری سیبری در حال گذراندن تعطیلات بودند نشان داد که او با پیراهن خود به ماهیگیری مشغول است تا هیکل مناسبی پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Authorities in China's east Jiangsu domain slit off liquid supplies apt 200,000 human for nearly 2 days this hebdomad afterward a local creek was found with dangerous levels of liquid nitrogen.
[ترجمه گوگل]مقامات در شرق منطقه جیانگسو چین منابع مایع را برای 200000 انسان برای نزدیک به 2 روز قطع کردند و پس از آن یک نهر محلی با سطوح خطرناک نیتروژن مایع پیدا شد
[ترجمه ترگمان]مقامات در بخش شرقی Jiangsu در شرق چین برای حدود ۲ روز از ذخایر مایع برای تقریبا ۲ روز استفاده می کنند که پس از آن یک نهر محلی با سطوح خطرناکی از نیتروژن مایع پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هفت (اسم)
hebdomad, sept

عدد هفت (اسم)
hebdomad

شماره هفت (اسم)
hebdomad

هفته (اسم)
hebdomad, week

انگلیسی به انگلیسی

• number seven; week

پیشنهاد کاربران

بپرس