heavy load

جمله های نمونه

1. His shoulders can bear a heavy load.
[ترجمه گوگل]شانه های او می توانند بار سنگینی را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]شانه هایش خیلی سنگین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These backpacks are designed to carry a heavy load.
[ترجمه گوگل]این کوله پشتی ها برای حمل بارهای سنگین طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]این کوله پشتی ها برای حمل بار سنگین طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The horse was dragging a heavy load.
[ترجمه گوگل]اسب بار سنگینی را می کشید
[ترجمه ترگمان]اسب بار سنگینی را می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tables creaked under their heavy load.
[ترجمه گوگل]میزها زیر بار سنگینشان می ترقیدند
[ترجمه ترگمان]میزها زیر بار سنگین آن ها غژغژ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't worry about the heavy load, it's chained down.
[ترجمه گوگل]نگران بار سنگین نباشید، زنجیر شده است
[ترجمه ترگمان]نگران این بار سنگین نباش، زنجیر بسته و زنجیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was carrying a very heavy load.
[ترجمه گوگل]او بار بسیار سنگینی را حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]بار سنگینی را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Coping with ill health was a heavy load to bear.
[ترجمه گوگل]کنار آمدن با بیماری، بار سنگینی بود
[ترجمه ترگمان]Coping که از سلامتی او بود بار سنگینی بود که بر دوش می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mare foundered under the heavy load and collapsed in the road.
[ترجمه گوگل]مادیان زیر بار سنگین پایه گذاری شد و در جاده سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]مادیان زیر بار سنگین غرق شد و در جاده فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He laboured up the hill with his heavy load.
[ترجمه گوگل]او با بار سنگین خود از تپه بالا رفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که بار سنگین خود را روی تپه می کشید به زحمت از تپه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Backpackers with a heavy load should resist taking a gamble on the weather.
[ترجمه گوگل]کوله‌پشتیانی که بار سنگینی دارند باید در مقابل قمار آب و هوا مقاومت کنند
[ترجمه ترگمان]Backpackers با بار سنگین باید در برابر گرفتن قمار در آب و هوا مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such a heavy load would stagger an elephant.
[ترجمه گوگل]چنین بار سنگینی یک فیل را تکان می دهد
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک فیل سنگین را تل و تل و تل و خوران از آنجا بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then she laid this heavy load on me that she was concerned about my ability to work with the team.
[ترجمه گوگل]سپس او این بار سنگین را روی من گذاشت که نگران توانایی من برای کار با تیم بود
[ترجمه ترگمان]بعد این بار سنگین را روی من گذاشت که او نگران توانایی من برای کار با تیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Each of the bits was a heavy load that required bridges to be taken down along the route.
[ترجمه گوگل]هر یک از بیت ها بار سنگینی بود که نیاز به برداشتن پل ها در طول مسیر داشت
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها بار سنگینی بود که لازم بود پل ها در امتداد مسیر حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you have to carry a heavy load, divide the weight between two bags.
[ترجمه گوگل]اگر مجبور به حمل بار سنگین هستید، وزن را بین دو کیسه تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مجبور به حمل بار سنگین هستید، وزن بین دو کیسه را تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• heavy freight, weighty burden

پیشنهاد کاربران

بپرس