heavy duty

/ˈheviˈduːti//ˈheviˈdjuːti/

پردوام، محکم، ویژه ی کارهای سنگین یا هوای بد، مخصوص کارسنگین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: made to last through intensive or unusually rough use.

- I need some heavy-duty boots for the construction job.
[ترجمه مهدی اکبری] من برای کار ساخت و ساز، به چکمه های مقاوم نیاز دارم
|
[ترجمه گوگل] برای کار ساختمانی به چند چکمه سنگین نیاز دارم
[ترجمه ترگمان] من به یه سری چکمه سنگین برای کار ساخت وساز نیاز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That large quilt will have to be washed in a heavy-duty machine.
[ترجمه Mahmoudian] آن پتوی بزدگ باید با یک ماشین صنعتی شسته بشود.
|
[ترجمه گوگل] آن لحاف بزرگ باید در یک ماشین سنگین شسته شود
[ترجمه ترگمان] این پتوی بزرگ باید در یک دستگاه وظیفه سنگین شسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. heavy-duty shoes
کفش کار

2. a heavy-duty carpet
فرش پاخور

3. Many won't, but some have heavy duty machine.
[ترجمه گوگل]خیلی ها این کار را نخواهند کرد، اما برخی ماشین های سنگین دارند
[ترجمه ترگمان]خیلی ها این کار را نمی کنند، اما بعضی از آن ها یک ماشین وظیفه سنگین دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The heavy duty generators, ex-Army mobile field units, roared into life when Lawton cranked the handle.
[ترجمه گوگل]ژنراتورهای وظیفه سنگین، یگان‌های میدانی سیار سابق ارتش، وقتی لاوتون دستگیره را می‌لنگ زد، جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]ژنراتور سنگین، واحدهای ارتش سابق ارتش، در زندگی غرشی کرد که لاوتن دستگیره را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cut four sheets of heavy duty aluminum foil into 8-inch squares.
[ترجمه گوگل]چهار ورق فویل آلومینیومی سنگین را به مربع های 8 اینچی برش دهید
[ترجمه ترگمان]چهار ورق ورقه آلومینیومی از عوارض سنگین را به مربع های ۸ اینچی ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were all into loon pants or being heavy duty skinheads.
[ترجمه گوگل]همه آنها شلوار بلند یا اسکین هدهای سنگین کار بودند
[ترجمه ترگمان]ان ها به یک شلوار مسخره یا یک وظیفه سنگین مشغول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There were few chuckles in this heavy duty drama, which followed in the footsteps of Widows, Prime Suspect Civvies.
[ترجمه گوگل]خنده‌های کمی در این درام سنگین وجود داشت، که به جای پای بیوه‌ها، نخست مظنون سیوویس دنبال می‌شد
[ترجمه ترگمان]در این نمایش سنگین وظیفه چند تن وجود داشت که در پای زنان بیوه - ه - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most economical and widely useful heavy duty lathe.
[ترجمه گوگل]اقتصادی ترین و پرکاربردترین ماشین تراش سنگین
[ترجمه ترگمان]این دستگاه بسیار مقرون به صرفه و بسیار مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ploughshare mixer for heavy duty application is robust and wear resistance designed.
[ترجمه گوگل]میکسر گاوآهن برای کاربردهای سنگین، مقاوم و مقاوم در برابر سایش طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]mixer میکسر برای اعمال عوارض سنگین مقاوم و مقاوم طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Epoxy; Denaturation asphaltum; Heavy duty anti-corrosive paint; Glass squama; Surfacedispose.
[ترجمه گوگل]اپوکسی؛ دناتوراسیون آسفالت; رنگ ضد خوردگی سنگین؛ اسکوامای شیشه ای; سطحی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]Epoxy؛ denaturation asphaltum؛ وظیفه سنگین ضد مواد خورنده؛ squama شیشه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Polaroid FamilyCamera Case This heavy duty camera bag holds your Polaroid camera and a few accessories.
[ترجمه گوگل]کیف دوربین خانواده Polaroid این کیف دوربین سنگین دوربین پولاروید و تعدادی لوازم جانبی شما را در خود جای می دهد
[ترجمه ترگمان]این کیف دستی سنگین دوربین پولاروید و چند لوازم جانبی را در خود جای داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Round protection grill, heavy duty, protect fan blades, safety and steady.
[ترجمه گوگل]کوره محافظ گرد، وظیفه سنگین، محافظت از تیغه های فن، ایمنی و ثابت
[ترجمه ترگمان]توری محافظ گرد، وظیفه سنگین، حفاظت از پره های پنکه، ایمنی و ثبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Products: series of casting for mine, cement, metallurgy, heavy duty equipment, bridge project, heavy duty auto etc., Which including of cast steel, alloy steel, height alloy cast steel.
[ترجمه گوگل]محصولات: سری ریخته گری برای معدن، سیمان، متالورژی، تجهیزات سنگین، پروژه پل، خودروهای سنگین و غیره، که شامل فولاد ریخته گری، فولاد آلیاژی، فولاد ریخته گری آلیاژی ارتفاع می شود
[ترجمه ترگمان]محصولات: مجموعه ای از قالب ریزی برای معدن، سیمان، متالورژی، تجهیزات سنگین وظیفه، پروژه پل، خودرو سنگین کار و غیره، که از جمله فولاد cast، فولاد آلیاژی و فولادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In addition to providing IP65/NEMA 4 protection these heavy duty connectors are designed to international specifications similar to others on the market and most have UL and CSA approval.
[ترجمه گوگل]علاوه بر ارائه حفاظت IP65/NEMA 4، این کانکتورهای سنگین با مشخصات بین المللی مشابه سایر موجود در بازار طراحی شده اند و اکثر آنها دارای تاییدیه UL و CSA هستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تامین IP۶۵ \/ NEMA ۴ حفاظت از این connectors وظیفه سنگین برای مشخصات بین المللی شبیه به بقیه در بازار و اغلب تایید UL و CSA طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All stainless steel, good looking, heavy duty heating element, safe oil drain cock and over temperature protective device.
[ترجمه گوگل]تمام فولاد ضد زنگ، ظاهری زیبا، المنت گرمایشی سنگین، خروس تخلیه روغن ایمن و دستگاه محافظ بیش از حد دما
[ترجمه ترگمان]تمام فولاد ضد زنگ، نگاه خوب، عنصر گرمایش وظیفه سنگین، خروس تخلیه روغن ایمن و دستگاه محافظ حرارتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[مهندسی گاز] کارسنگین، وظیفه سنگین
[نساجی] خدمات سنگین

انگلیسی به انگلیسی

• a heavy-duty piece of equipment is strong and can be used a lot.

پیشنهاد کاربران

جان سخت
مسولیت سنگین
وظیفه سنگین
بصورت خلاصه "خرکار"!! به وفور، زیاد، برای مثال heavy duty cleaning شستشوی حسابی! خونه رو یه شستشوی حسابی کرده!
۱ - ( ابزار ) محکم، مقاوم، بادوام ، قوی، سنگین
heavy - duty/gloves/detergent/electrical equipments
۲ - تمام عیار، اساسی، شدید ، سنگین
Heavy - duty propaganda
Heavy - duty cleaning
Heavy - duty chemotherapy
...
[مشاهده متن کامل]

His heavy - duty religious background
She is on heavy - duty pain meds

( ابزار یا لباس ) با دوام، مقاوم

بپرس