heatedly


معنی: خشمگینانه
معانی دیگر: درحال برافروختگی، باهیجان، بگرمی

جمله های نمونه

1. He lectured me heatedly for a few minutes.
[ترجمه گوگل]چند دقیقه ای با حرارت به من سخنرانی کرد
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه ای با شور و حرارت درباره من صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We tangled heatedly over the justice of the war.
[ترجمه گوگل]ما به شدت بر سر عدالت جنگ درگیر شدیم
[ترجمه ترگمان]ما در مورد عدالت جنگ با هم کش مکش داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 'You had no right!' she said heatedly.
[ترجمه گوگل]تو حق نداشتی! او با حرارت گفت
[ترجمه ترگمان]تو حق نداشتی با حرارت گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The crowd continued to argue heatedly about the best way to tackle the problem.
[ترجمه گوگل]جمعیت به شدت در مورد بهترین راه برای مقابله با مشکل به بحث و جدل ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]جمعیت به بحث در مورد بهترین راه مقابله با این مشکل ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They argue heatedly, but neither could convince the other.
[ترجمه گوگل]آنها به شدت بحث می کنند، اما هیچ کدام نتوانست دیگری را متقاعد کند
[ترجمه ترگمان]با حرارت بحث می کنند، اما هیچ کدام نمی توانستند یکدیگر را متقاعد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. False Memory Syndrome is heatedly debated in the courtroom.
[ترجمه گوگل]سندرم حافظه کاذب به شدت در دادگاه بحث می شود
[ترجمه ترگمان]در سالن دادگاه، \"سندرم حافظه اشتباه\" به شدت مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yet, the TM circle is heatedly holding the speech competition season.
[ترجمه گوگل]با این حال، دایره TM فصل رقابت سخنرانی را با حرارت برگزار می کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، دایره TM با حرارت در برگزاری فصل رقابت سخنرانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Alice normally a timid girl argued heatedly with them about it.
[ترجمه گوگل]آلیس معمولاً یک دختر ترسو به شدت با آنها در مورد آن بحث می کرد
[ترجمه ترگمان]آلیس معمولا یک دختر ترسو با آن ها در این مورد با حرارت بحث می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Miss Su declared heatedly, " You just make light of everything.
[ترجمه گوگل]دوشیزه سو با حرارت گفت: "شما همه چیز را ساده می کنید
[ترجمه ترگمان]خانوم \"Su\" با حرارت اعلام کرد: شما فقط نور همه چیز رو روشن می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was speaking in low tones, heatedly, to Eli Camperdown.
[ترجمه گوگل]او با لحن آهسته و با حرارت با الی کمپرداون صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]با لحنی آهسته و با حرارت حرف می زد و به الی Camperdown می خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Research and discussion concerned are being carried out heatedly.
[ترجمه گوگل]تحقیقات و بحث های مربوطه به شدت در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات و بحث هایی که به آن ها مربوط می شود با حرارت انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The news set them arguing heatedly among themselves.
[ترجمه گوگل]این خبر باعث شد که آنها به شدت بین خودشان بحث کنند
[ترجمه ترگمان]اخبار در میان خودشان با حرارت بحث می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In pragmatics, adjacency pair is a heatedly - discussed topic.
[ترجمه گوگل]در عمل شناسی، جفت مجاورت موضوعی است که به شدت مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در عملگرایی، این زوج مجاورت یک موضوع مورد بحث با حرارت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Womens political rights are one of the heatedly discussed issues in various related fields.
[ترجمه گوگل]حقوق سیاسی زنان یکی از موضوعاتی است که به شدت در زمینه های مختلف مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]حقوق سیاسی Womens یکی از موضوعات مورد بحث در زمینه های مختلف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خشمگینانه (قید)
furiously, heatedly, violently

انگلیسی به انگلیسی

• in a heated manner; angrily; excitedly

پیشنهاد کاربران

بپرس