[ترجمه گوگل]اتاق بزرگ به راحتی گرم نمی شود [ترجمه ترگمان]اتاق بزرگ به آسانی گرم نمی شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Just heat up the food in the microwave.
[ترجمه بابک] به جز غذا، چیز دیگری دیگری را بوسیله اجاق مایکروویو، گرم نکن
|
[ترجمه گوگل]فقط غذا را در مایکروویو گرم کنید [ترجمه ترگمان]فقط غذا رو تو مایکروویو آماده کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Shall I heat up some soup for lunch?
[ترجمه گوگل]برای ناهار کمی سوپ گرم کنم؟ [ترجمه ترگمان]ناهار را برای ناهار گرم کنم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The office will soon heat up.
[ترجمه بابک] الآن دفتر گرم می شود.
|
[ترجمه گوگل]دفتر به زودی گرم می شود [ترجمه ترگمان]دفتر به زودی گرم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The stove takes a while to heat up.
[ترجمه بابک] یک کم طول می کشد تا اجاق گرم شود
|
[ترجمه گوگل]اجاق گاز کمی طول می کشد تا گرم شود [ترجمه ترگمان]اجاق مدتی طول می کشد تا گرم شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Halogen hobs heat up and cool down much more quickly than normal electric hobs.
[ترجمه گوگل]اجاقهای هالوژن خیلی سریعتر از اجاقهای برقی معمولی گرم و سرد میشوند [ترجمه ترگمان]گرما به سرعت بالا می رود و خیلی سریع تر از hobs معمولی برق به پایین می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Switch on the oven and let it heat up.
[ترجمه گوگل]فر را روشن کنید و بگذارید گرم شود [ترجمه ترگمان]اجاق را خاموش کنید و بگذارید گرم شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The hall will soon heat up once the crowd arrive.
[ترجمه گوگل]با آمدن جمعیت سالن به زودی گرم می شود [ترجمه ترگمان]وقتی جمعیت برسند، تالار به زودی گرم می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They heat up the food in a microwave oven.
[ترجمه گوگل]آنها غذا را در اجاق مایکروویو گرم می کنند [ترجمه ترگمان]آن ها مواد غذایی را در یک اجاق مایکروویو گرم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The oven takes a while to heat up.
[ترجمه Binamonishan] یه کمی طول میکشه تا فر گرم بشه!
|
[ترجمه گوگل]فر کمی طول می کشد تا گرم شود [ترجمه ترگمان]فر یک مدتی طول می کشد تا گرم شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. On a microwave tower, your dental fillings may heat up like kernels of popcorn.
[ترجمه گوگل]در یک برج مایکروویو، پرکردگی های دندان شما ممکن است مانند دانه های ذرت بوداده گرم شود [ترجمه ترگمان]تو یه برج مایکروویو، dental ممکنه مثل این باشه که در kernels ذرت بو ببره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Turn the heat up high.
[ترجمه گوگل]حرارت را زیاد کنید [ترجمه ترگمان] هوا رو زیاد کن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But first we had to heat up the tyre in the oven we'd built on purpose to do this.
[ترجمه گوگل]اما ابتدا مجبور شدیم لاستیک را در فری که از عمد ساخته بودیم گرم کنیم تا این کار را انجام دهیم [ترجمه ترگمان]اما اول مجبور شدیم لاستیک پنچر را بالا ببریم تا این کار را انجام دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Would you mind turning the heat up?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید گرما را افزایش دهید؟ [ترجمه ترگمان]میشه ترموستات رو روشن کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
پیشنهاد کاربران
It can mean to become more intense or exciting in a non - literal sense. به طور استعاری، شدت یافتن یا هیجان انگیزتر شدن. مثال؛ The argument between the two friends really heated up. In a discussion about a competitive sports match, someone might say, “The rivalry between the teams is heating up. ” ... [مشاهده متن کامل]
A news headline might read, “Tensions in the region heat up as diplomatic negotiations falter. ” مترادف: Warm up, intensify, escalate متضاد: Cool down, calm down, de - escalate
Heat :گرم کردن - داغ کردن Up :بالا وقتی بین دو گروه اختلاف پیش می آید داغ می کنند و عرصه به آنها تنگ میشه .
1_داغ شدن، داغ کردن 2_سخت تر شدن_شدید شدن_بالا رفتن. . مکالمه شون داره به جروبحث کشیده میشه!. . در مرحله حذفی رقابت ها سخت تر میشه! 3_عصبانی کردن. . . قصد نداشتم شما رو عصبانی کنم I didn't mean to heat you up
شیوع پیدا کرد، همه گیر شد، منتشر شد
بدتر شدن شرایط وخیم تر شدن اوضاع بالا گرفتن کار و شرایط