heartstrings

/ˈhɑːrtstrɪŋz//ˈhɑːtstrɪŋz/

احساسات عمیق، تار و پود قلب، عمیق ترین احساسات دل، رشته هایاریسمان هاى دل

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the deepest feelings of love or sympathy.

- The movie's tragic heroine tugged at my heartstrings.
[ترجمه گوگل] قهرمان غم انگیز فیلم، رگ های قلبم را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان] قهرمان فاجعه فیلم، دل من را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The child's cries tugged at my heartstrings.
[ترجمه گوگل]گریه های کودک رگ های قلبم را می کشاند
[ترجمه ترگمان]فریادهای کودک به زحمت دل من را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She knows exactly how to tug at readers' heartstrings.
[ترجمه گوگل]او دقیقاً می‌داند که چگونه می‌تواند در دل خوانندگان بکوشد
[ترجمه ترگمان]او دقیقا می داند چگونه در دل خوانندگان تقلا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It pulls at the heartstrings of every agent out there to see a young lady or anyone jeopardized by these conditions.
[ترجمه گوگل]دیدن یک بانوی جوان یا هر کسی که با این شرایط در خطر است، دل هر عاملی را به خود جلب می کند
[ترجمه ترگمان]قلب هر مامور را می کشد تا یک خانم جوان یا هر کسی را به خطر بیندازد که این شرایط را به خطر بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They always go for the heartstrings, don't they.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه به دنبال رشته های قلب هستند، نه
[ترجمه ترگمان]اونا همیشه عاشق heartstrings، مگه نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its riffle touched my heartstrings deeply. and leave echo, just like hugs.
[ترجمه گوگل]تفنگ آن تارهای قلبم را عمیقاً لمس کرد و اکو را ترک کن، درست مثل بغل کردن
[ترجمه ترگمان]بر riffle بر قلب من تاثیر عمیقی گذاشت و اکوی قلب، درست مثل بغل کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even if a car has your heartstrings in a white - knuckled stranglehold, never let on.
[ترجمه گوگل]حتی اگر یک ماشین بند قلب شما را در بند سفید - بندکشی دارد، هرگز اجازه ندهید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر یک اتومبیل در یک خفقان سفید قرار داشته باشد، هرگز اجازه ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This book really pulls at people's heartstrings.
[ترجمه گوگل]این کتاب واقعاً دل مردم را می کشد
[ترجمه ترگمان]این کتاب واقعا عمیق ترین احساسات مردم را درهم می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Clear and bright appearance, superior structure design, easily heartstrings.
[ترجمه گوگل]ظاهر شفاف و روشن، طراحی ساختار برتر، به راحتی رشته های قلب
[ترجمه ترگمان]ظاهر روشن و روشن، طراحی ساختار برتر، به راحتی می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many adoption cases tug at the heartstrings.
[ترجمه گوگل]بسیاری از پرونده های فرزندخواندگی ریس ها را به هم می زند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موارد فرزندخواندگی در دل همه می نشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nicholas Sparks has a way of pulling at heartstrings.
[ترجمه گوگل]نیکلاس اسپارکس روشی برای کشیدن بند قلب دارد
[ترجمه ترگمان] نیکولاس Sparks \"یه راهی داره که دل و دل کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adventure tugs at the heartstrings of youth.
[ترجمه گوگل]ماجراجویی در رگ‌های جوانی می‌کشد
[ترجمه ترگمان]ماجراجویی به عمیق ترین احساسات جوانی دست می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This song touches the heartstrings of the audience.
[ترجمه گوگل]این آهنگ بر دل مخاطب تاثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این ترانه، عمیق ترین احساسات حضار را لمس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It ripples out, moreover, to the heartstrings that will tug.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به ریسمان های قلبی که کشیده خواهند شد، موج می زند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، موج بر دلش موج می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The letter tugged at her heartstrings.
[ترجمه گوگل]نامه رگ های قلبش را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]نامه قلبش را کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deepest emotions and feelings, strong affections
when sights, sounds, events, and so on tug at your heartstrings, they cause you to feel very emotional.

پیشنهاد کاربران

بپرس