1.
قلبا متاسف یا دلزده
2. It was no wonder that he felt heartsick over the purposes to which the glorious ship was perverted.
[ترجمه گوگل]تعجبی نداشت که او از اهدافی که کشتی باشکوه به آن منحرف شده بود احساس ناراحتی می کرد
[ترجمه ترگمان]تعجبی نداشت که نسبت به هدفی که کشتی با شکوه از آن منحرف شده بود، اندوهگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Mom always looked heartsick when our time was up.
[ترجمه گوگل]وقتی وقت ما تمام می شد، مامان همیشه ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]مامان همیشه وقتی نوبت ما بود خیلی ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I drove away heartsick, but my advice had no effect—she still sent us the same postcard every six weeks.
[ترجمه گوگل]من با ناراحتی از آنجا دور شدم، اما توصیه من هیچ تاثیری نداشت - او همچنان همان کارت پستال را هر شش هفته یک بار برای ما می فرستاد
[ترجمه ترگمان]با قلبی اندوهگین رانندگی کردم، اما توصیه من تاثیری نداشت - او هنوز هر شش هفته یک کارت پستال برای ما می فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She is heartsick that she did not see his poor behavior before she married him.
[ترجمه گوگل]او از اینکه رفتار بد او را قبل از ازدواج با او ندیده، ناراحت است
[ترجمه ترگمان]دلش تنگ شده بود که قبل از ازدواج با او رفتار poor را ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. And I was heartsick that my party and its progressive causes were disintegrating before my eyes.
[ترجمه گوگل]و من از اینکه حزب من و علل مترقی آن در برابر چشمانم از هم می پاشید ناراحت بودم
[ترجمه ترگمان]و من از این که party و causes در مقابل چشمانم از هم پاشیده شده بود، ناراحت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Heartsick mood, break out at this time.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی دلگیر، در این زمان رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تو این زمان حال بهم زنی را داشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Have you heard of a person being heartsick ?
[ترجمه گوگل]آیا شنیدهاید که شخصی دلشکن باشد؟
[ترجمه ترگمان]مگر شنیده اید که کسی دلش تنگ می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Heartsick doesn't mean that something is wrong with a person's heart.
[ترجمه گوگل]دلتنگی به این معنا نیست که مشکلی در قلب انسان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]heartsick به این معنی نیست که مشکل قلبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A few days later, too heartsick to remain any longer in Hungary, he set out on foot again, stealing across border after border until he reached Paris.
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، در حالی که دلش برای ماندن در مجارستان بسیار ناراحت بود، دوباره پیاده به راه افتاد و از مرز به مرز دزدی کرد تا اینکه به پاریس رسید
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد، بیش از آن heartsick که دیگر در مجارستان بماند، دوباره پیاده شد و از مرز عبور کرد تا اینکه به پاریس رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Rigor mortis gave the heartsick survivor convincing evidence for burial.
[ترجمه گوگل]ریگور مورتیس شواهد قانعکنندهای برای دفن به بازماندهی دلسوخته داد
[ترجمه ترگمان]Rigor mortis به بازمانده heartsick مدارک جرم برای دفن را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Not I; unless the breath of heartsick groans, mist - like, infold me from the search of eyes.
[ترجمه گوگل]نه من؛ مگر اینکه نفس ناله های دلگیر، مه - مانند، مرا از جستجوی چشم ها آگاه کند
[ترجمه ترگمان]نه من؛ مگر اینکه صدای ناله های رقت انگیز، مه - مانند، مرا از جست و جوی چشمانم دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hillary Clinton says she is heartsick at a motorcycle officer died in a crash this morning while escorting her motorcade.
[ترجمه گوگل]هیلاری کلینتون میگوید از این که افسر موتورسیکلت صبح امروز هنگام اسکورت موتورسیکلت خود در تصادف جان خود را از دست داد، ناراحت است
[ترجمه ترگمان]هیلاری کلینتون می گوید که او در حال نگهبانی از یک افسر سوار بر موتورسیکلت در صبح امروز در حالی که اسکورت وی را اسکورت می کرد کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Elsie tried to walk with him and hold hands, but he would shake her off, leaving her heartsick .
[ترجمه گوگل]السی سعی کرد با او راه برود و دستانش را بگیرد، اما او او را تکان می داد و او را ناراحت می کرد
[ترجمه ترگمان]السی سعی کرد با او راه برود و دست نگه دارد، اما او سرش را تکان می داد و her را رها می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Every time I saw or talked to Mother I was heartsick.
[ترجمه گوگل]هر بار که مادر را می دیدم یا با او صحبت می کردم، دلتنگ می شدم
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که می دیدم یا با مادر حرف می زدم خیلی ناراحت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید